خاکستان
کوچه خموشان ؛ گورستان. ( از آنندراج ) . قبرستان. ( غیاث ) :
یاد شهادت عشق در کوچه خموشان
کآسودگی ز ما برد غوغای زندگانی.
ملاطغرا ( از آنندراج ) .
marble city
Headstone City
مزارستان هم ادبی و مناسبه
آرامستان، آرامگاه
گورستان:خاکستری، قبرستان ، مزارگاه
جایی که مردگان را در آن دفن می کنند،
جایی که گور زیاد باشد
graveyard
وادی خاموشان . [ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گورستان . ( ناظم الاطباء ) . قبرستان . ( یادداشت مؤلف ) :
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز.
حافظ ( دیوان چ قزوینی - غنی ص 179 ) .
... [مشاهده متن کامل]
دیدم زمیی چو دیگ جوشان
بی توشه چو وادی خموشان .
مکتبی .
|| جای بی سکنه و بی آواز. ( یادداشت مؤلف ) . || ظاهراً نام جایی اساطیری است و بعدها حافظ آن را به معنی گورستان نقل کرده است . و حالا در تداول عامه جایی را که مردم آن ساکت نشسته اند گویند: مثل وادی خاموشان . ( از یادداشتهای مؤلف ) .
آرامگاه
ارامگاه. . . . ارامستان. . . . مزار. . . . .
عربا و ترکها میگن مزار
ولی در زبان های ایرانی
کردی ( کرمانجی ) . . . گورستان
پارسی. . . گورستان
آرامکده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)