قاچاقچی. ( ترکی ، ص مرکب ) کسی که مال التجاره ممنوع الورود و یا ممنوع المعامله بدون کسب اجازه ای از دولت و یا پرداختن گمرک وارد کند یا بفروشد. آنکه کالا از بیراهه گذراند.
- امثال :
وای به وقتی که قاچاقچی گمرکچی شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
در جواب سردار کصخل بزرگترین اندیشمند زبان فارسی و با تخصص دهخدا بوده تازه هم چی زدی خدا وکیلی خورده پسوند چی ترکی هست و وارد زبان مونتاژی دری شده 😂😂😂😂 و از قاچماق یعنی فرار کردن میاد و کسی که فرار
... [مشاهده متن کامل] میگنه قاچاگ یا قاچاق ترکی هست و پس لطفاً خزعبل نگو بی سواد ویرانشهری ویرانشهری یک بیماری خطرناک و لاعلاج هست
قاچ یعنی بدو ، فرار کن ، قاچار یعنی فراری ، قاچاق یعنی فراری داده شده ، قاچاقچی یعنی کسی که این کار رو انجام میده ، این کلمات در صحبت روزمره ترکا وجود داره هیچ ریشه یابی هم نمیخواد
trafficker
Smuggler
کوچ ؛ منبع دهخدا= ریشه ترکی
کوچ کلمه رحیل هست در صحرا
●کچمق یعنی رد شدن عبودر کردن ، گذشت
●کچرلر = عبورکنندگان
●کوچن لر = رحیل کنندگان
■■■■■■■■■■■■■■■■■■
قاچماق = فرار کردن ، دویدن
... [مشاهده متن کامل]
قاجار ( قاچار ) = فراری
قاچیتماق = فراری دادن
قاچاق = فراری 🔚
بعدشم کوچ را در لغت نامه دهخدا ببینید
قاچاق در ترکی از قاچماق یعنی فراری و دزدکی
در پارسی تاجیکی معادل آن �گُریزه� است. یعنی کسی که می گُریزد یا درحال گُریز است
ناچمیبر ( زبر "چ" و "ب" ) چمی=قانونی
" گریزشگر " کسی که دادو ستد ناروا کند و همواره در پی دررفتن باشد.