قانون شکنی

/qAnunSekani/

    infraction
    infringement
    lawlessness
    violation

مترادف ها

offense (اسم)
توهین، حمله، رنجش، دلخوری، تجاوز، یورش، اهانت، گناه، بزه، تقصیر، لغزش، هجوم، قانون شکنی

offence (اسم)
دلخوری، قانون شکنی

پیشنهاد کاربران

انجام کاری که بعضی مواقع ممکن است بر خلاف قانون باشد
تخلف

بپرس