قالی، فرش یا کالین نوعی گستردنیِ بافته شده از الیاف پنبه، پشم و در بعضی موارد ابریشم است که معمولاً برای پوشش زمین به کار می رود. به دست بافتهٔ پُرزدار و گره دار، قالی گفته می شود. از آن جا که قالی و فرش، بیشتر اوقات نقش های زیبا بر خود داشته اند، امروزه به جنبهٔ تزئینی آن نیز توجه می شود. در نیمهٔ دوم سدهٔ پانزده میلادی و در دوران صفوی، فرش از حالتی روستایی به هنر پیشرفتهٔ درباری تبدیل شد. ... [مشاهده متن کامل]
امروزه فرش ها به صورت های زیر بافته می شوند: • فرش دستباف • فرش ماشینی • فرش نیمه ماشینی و نیمه دستباف در زبان فارسی میانه واژه های گوناگونی برای اشاره به انواع گستردنی ها به کار برده می شد، برای قالی نفیس از بَت یا بوپ، برای نمد و فرش از نمت استفاده می شد و برای فرش و بستر از ویستَرْگ که از ویستردن ( wistardan ) گرفته شده که در فارسی امروز، گستردن گفته می شود. اما واژهٔ قالی یا غالی از نام شهری به نام کالین ( اصل نام شهر مشخص نیست هرچند قلعه و نه شهری وجود دارد که به انگلیسی غالین جاکار و بِرداوان می نامند و در خود ارمنی برداوان می گویند ) در ارمنستان که در آن دوران بخشی از ایران باستان بوده است، گرفته شده است. البتّه فرهنگ واژه های اوستا کلمهٔ قالی را برگرفته از کلمهٔ فارسی کالین به معنای فرشِ پُرزدار که با نخ و پشم به رنگ های مختلف بافته می شود، معنی کرده است. ∗ معنای «بوب» در لغت نامه دهخدا چنین آمده است: فرش و بساط خانه… فرشی که آن را انبوب نیز گویند… در ارمنی، بوب و پهلوی، بوپ. در تاریخ طبری از ابوجعفر محمد بن جریر طبری ( حدود ۲۶۶–۳۱۰ ) و ترجمه و تألیف ابوعلی محمد بلعمی ( ۳۲۵ ) واژهٔ «بساط» مترادف فرش آمده است. در آن جا از «فرش بهارستان» سخن می رود که در حملهٔ اعراب به ایران از کاخ تیسفون به دست آمده است. در معجم البلدان از یاقوت حموی ( اوایل سدهٔ هفتم هجری قمری ) چنین می آید: «بساطی یافتند از دیبا، شصت آرش اندر شصت آرش». در نُزهَة القُلوب حمدالله مستوفی ( ۷۵۰ ) از قول ابوعون صاحب کتاب الذیج چنین آمده است: «در قالی قلا فرشی بافته می شود که آن را قالی نامند و قالی نسبت اختصاری است به شهر قالی قلا و قالی قلا شهری است در ارمنستان کبیر. . . از عهد انوشیروان، هنوز ارمنستان به دست ایرانیان بود تا اسلام آمد… «ارمینیاغس» یکی از مردم ارمنستان زمام حکومت… را در دست گرفت. پس از وی زنی به حکومت رسید به نام «قالی» و شهری ساخت و آن را «قالی قاله» نامید که به معنای احسان است. »
Azerbaijani: qalın Ottoman Turkish: قالن ( kalın ) , قالین Turkish: kalın Gagauz: kalın East Oghuz: Turkmen: galyň Salar: [script needed] ( xaloŋ ) , [script needed] ( xalaŋ ) Karluk: Uyghur: قېلىن ( q�lin ) Uzbek: qalin Kipchak: West Kipchak: Crimean Tatar: qalın Karachay - Balkar: къалын ( qalın ) Kumyk: къалын ( qalın ) North Kipchak: Bashkir: ҡалын ( qalın ) Tatar: калын ( qalın ) → Russian: калым ( kalym, “bride price” ) South Kipchak: Karakalpak: қалың Kazakh: қалың ( qaly� ) Kyrgyz - Kipchak: Kyrgyz: калың ( kalıŋ ) Southern Altai: калыҥ ( kal�ŋ ) Siberian: Old Uyghur: Western Yugur: qal�n North Siberian: Yakut: халыҥ ( qalı� ) South Siberian: Yenisei: Khakas: халын ( xalın ) Further reading edit http://turkic. elegantlexicon. com/turkforms. php?form=thick References edit R�s�nen, Martti ( 1969 ) Versuch eines etymologischen W�rterbuchs der T�rksprachen ( in German ) , Helsinki: Suomalais - ugrilainen seura, page 226 Levitskaja, L. S. , Dybo, A. V. , Rassadin, V. I. ( 1997 ) Etimologičeskij slovarʹ tjurkskix jazykov [Etymological Dictionary of Turkic Languages] ( in Russian ) , volume 5, Moscow: Jazyki russkoj kulʹtury, pages 238 - 239 Starostin, Sergei, Dybo, Anna, Mudrak, Oleg ( 2003 ) “*kal�ŋ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) [1], Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم 1 - گالی در گذر زمان قالی شده و قالی فرشی ست که اثر و نشانه های هنری پربار و عمیقی دارد یعنی اگر فرشی نقش و نگار آنچنان نداشته باشد به آن قالی نمیگویند بلکه نامهای دیگر دارد ... [مشاهده متن کامل]
2 - قال گذاشتن = کسی را عمیقا جایی کاشتن ( مجددا به عمیقا و کاشتن دقت بفرمایید ) 3 - قول دادن = به کسی عمیقا درباره چیزی قسم یاد کردن ( ک در زبان عربی به قُل نوشته شده البته قالَ یعنی بگو نیز از دیس و گونه دیگر آن است ) 4 - گول زدن = عمیقا فردی را فریب فکری دادن 5 - چنگال = چنگ گال = چنگ عمیق ( انچه چنگ عمیق دارد ) 6 - گاله = دهان / حفره ( انچه از عمق بلند میشود ) / بعد ها چال و چول و چاله و چالش از ریخت های دیگر گال و گول و گاله و گالش شد ک همگی به عمیق بودن اشاره دارند. 7 - گالش = عمیق ( کسی ک عمیقا زحمت میکشد یا انسان عمق نگری میباشد ) در زبان مازندرانی بسیار کاربرد دارد و برابر درویش = اندر ویش= کسی ک بسیار ارزو و خواست فکری دارد = متفکر = روحانی 8 - چالش = سخت و عمیق 9 - گالیکش = چاه کش یا به کسی که عمیقا تلاش میکند ( نیاز به بررسی بیشتر دارد )
قالیین کلمه ترکی به معنی کلفت و زخیم که به بافته زخیم گفته میشود، استناد به لهجه و یک تلفظ مثل ترکی استانبولی ملاک و معیار مناسبی نیست یکی از دوستان گفته بود در ترکی هالی میگویند که کاملا اشتباه است، تلفظ ترکی قالی و قالین می باشد
واژه قالی معادل ابجد 141 تعداد حروف 4 تلفظ qāli نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از ترکی] ‹قالین› مختصات ( اِ. ) آواشناسی qAli الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی هوشیار
البتّه فرهنگ واژه های اوستا کلمهٔ قالی را برگرفته از کلمهٔ فارسی کالین به معنای فرشِ پُرزدار که با نخ و پشم به رنگ های مختلف بافته می شود، معنی کرده است. منابع. فرهنگ واژه های اوستا
واژه قالی پارسی است ترکی هالی می شود در عربی هم می باشد سجادة این واژه یعنی قالی صد درصد پارسی است.
قالی را که خالی نیز میگفتند از واژه خارین و خاری و خاره است که به بافتنیهای پرز دار گفته میشد - در پهلوی ل و ر یک واژه اند
واژه قالی از واژه کالین در پارسی وام گرفته شده است و از پارسی وارد ترکی شده است و واژه ای پارسی است.
قالی: 《واژه ای فارسی است》 واژه دیگری که برای فرش به کار می رود "قالی" است که از ریشه "گور" به معنی "رشته های درهم فرو رفته" گرفته شده است. بن واژه "گور" را در واژه گوراب ( =جوراب ) نیز می بینیم. همچنین در زبان ارمنی به قالی "گورگ" می گویند که آن هم از ریشه "گور" است و با واژه پارسی "کُرک" هم ریشه می باشد. ... [مشاهده متن کامل]
قالی عالی خراسان
قالی شکل تغییریافته ی کاری می باشد، کار یعنی قالی بافی همان طور که وجه تسمیه کرمان که مهد قالی بافی ست، کارمانیا است، هنوز هم کرمانی ها می گویند کار و دار قالی، واژه ی انگلیسی carpetهم از کار پت گرفته شده، کار همان قالی ست و پت هم در گویش کرمان به معنای نخ و پشم و بال است.
نام اصیل آن کالین است. پس از حمله مغولان و ترکان قالین شد و سپس قالی نام گرفت. درستش کالین ـه.