form (فعل)قالب کردن، پروردن، ساختن، بشکل در اوردن، تشکیل دادن، سرشتن، شکل گرفتن، فرم دادن، متشکل کردنblock (فعل)باز داشتن، بستن، مسدود کردن، بند اوردن، مانع شدن از، قالب کردنfound (فعل)پایه زدن، ریختن، قالب کردن، ساختن، ساختمان کردن، تشکیل دادن، تاسیس کردن، بر پا کردن، بنیاد نهادن، ذوب کردن، قالب ریزی کردنcake (فعل)قالب کردن، بشکل کیک دراوردنshove over (فعل)قالب کردنtake a cast (فعل)قالب کردن