قافیه

/qAfiye/

    rhyme
    rime or rhyme

فارسی به انگلیسی

قافیه اش تنگ شد
he ran short of rimes.he was driven to extremities

قافیه پرداز
rimer, poet

قافیه پردازی کردن
rhyme

قافیه چین
rhymester

قافیه دار کردن
rhyme

قافیه را باختن
to be frustrated and unable to answer, to be stuck

قافیه سنج
critic on rimes

مترادف ها

rhyme (اسم)
نظم، شعر، قافیه، سجع، پساوند، سخن قافیه دار، بساوند

rime (اسم)
نظم، شعر، یخ زدگی، سرما ریزه، شبنم یخ زده، قافیه، سجع، سخن قافیه دار، بساوند

پیشنهاد کاربران

قافیه از ماده قفا به معنی پشت است ، و قافیه را از این رو قافیه می گویند که قسمتهای آخر شعر مشابه یکدیگر و پشت سر هم قرار می گیرد .
ساوند.
[ وَ ] ( اِ ) قافیه و وزن شعر. ( ناظم الاطباء ) . مصحف �پساوند�. || در نسخه میرزا نام صفه ای باشد و در نسخه وفائی صفه باشد که سقف او را بیک ستون برافراشته باشند و در تحفه صفه بالا باشد یعنی رواق.
واژه نامه دهخدا
واژه نامه ساوند برابر قافیه
آخر بیت
پساوند
منبع: واژه نامه لغت فرس اسدی طوسی
وات آرایی
رج بندی
واج آرایی

هر شعری باید نظمی داسته باشع، برای تعریف قافیه باید بگیم: کلمه ی آخر هر مصراع با مصراع روبه روش باید تقریبا هم آوا باشه
مثل این بیت :
به نزد آن که جانش در تجلیست ☆ همه عالم، کتاب حق تعالیست
خوب بیت رو بخونین؛تجلیست و تعالیست تقریبا هم آوا هستن کلماتش و شبیه همن، پس اینا هم قافین
...
[مشاهده متن کامل]

یه مثال دیگه:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار☆ هر ورقش دفتریست در نظر کردگار
ببینید الانم تو این بیت هوشیار و کردگار، ( دو تا کلمات آخر مصراع ) ، باهم هم قافین.
لطفا اگه دوس داشتین به منم رای مثبت بدین یا برام کامنت بذارین
موفق باشین

پس آوند
این واژه عربی است و پارسی آن فَشما می باشد که از اوستایی: فْشْما fshmã ساخته شده است

بپرس