مختصر، کوچک، کوتاه، موجز، غیر کافی، کمتر، قاصر، کسردار، بی مقدمه
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
قاصر؛عاجز:کم آورد.
مقصر؛متهم:کم نهاد.
مقصر؛متهم:کم نهاد.
۱. کوتاه، نارسا.
۲. ناتوان.
۳. [دیرین] کوتاهی - کننده.
۲. ناتوان.
۳. [دیرین] کوتاهی - کننده.
بد رفتار ، کسی که کم گذاشته و کمکاری کرده و همکاری نکرده
عاجز
ضعیف
ناتوان
ضعیف
ناتوان