قاصر

/qAser/

    failing short
    failing
    weak
    defective
    falling short

مترادف ها

short (صفت)
مختصر، کوچک، کوتاه، موجز، غیر کافی، کمتر، قاصر، کسردار، بی مقدمه

پیشنهاد کاربران

قاصر؛عاجز:کم آورد.
مقصر؛متهم:کم نهاد.
۱. کوتاه، نارسا.
۲. ناتوان.
۳. [دیرین] کوتاهی - کننده.
بد رفتار ، کسی که کم گذاشته و کمکاری کرده و همکاری نکرده
عاجز
ضعیف
ناتوان

بپرس