قارچ

/qArC/

    fungoid
    mushroom
    fungus

فارسی به انگلیسی

قارچ چتری
toadstool

قارچ دنبلان
truffle

قارچ سان
fungoid, mushroom

قارچ سمی
toadstool

قارچ شناسی
mycology

قارچ مانند
fungoid, fungous

قارچ کش
fungicide

مترادف ها

fungus (اسم)
قارچ، گیاه قارچی، سماروغ

mushroom (اسم)
قارچ، سماروغ

پیشنهاد کاربران

برای بررسی ریشه شناسی واژه �قارچ یا غارچ � در زبان های اوستایی، پهلوی ( فارسی میانه ) و سانسکریت، و با استناد به منابع معتبر اطلاعات زیر ارائه می شود.
- - -
1. واژه فارسی میانه ( پهلوی )
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان فارسی میانه، واژه ای به صورت �سمارُگ� ( səmārōg ) برای اشاره به قارچ یا غارچ وجود دارد. این واژه در گویش های مختلف فارسی میانه به اشکال مختلفی ضبط شده است، از جمله �کارز�، �اکارس�، �هکل� و غیره. این تنوع در ضبط ها نشان دهنده تحولات آوایی و واجی در گذر زمان است.
- - -
2. ریشه شناسی اوستایی و پهلوی
واژه �سمارُگ� از ترکیب دو بخش �سمارو� و �ک� ساخته شده است:
سمارو: از ریشه �سما� به معنای �آسمان� گرفته شده است.
ک: پسوندی که در زبان های ایرانی میانه برای ساخت اسم مکان یا اسم مفعول به کار می رود.
ترکیب این دو بخش به معنای �آسمان رو� یا �چیزی که به سمت آسمان می رود� است. این ترکیب معنایی استعاری از رشد قارچ یا غارچ به سمت بالا را تداعی می کند.
- - -
3. واژه در زبان سانسکریت
در زبان سانسکریت، واژه ای به صورت �छत्राक� ( chattrāka ) برای اشاره به قارچ یا غارچ وجود دارد. این واژه در متون دینی و فلسفی هند مانند Manusmṛti به کار رفته است .
- - -
4. منابع معتبر
برای مطالعه بیشتر و بررسی دقیق تر این واژه، می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:
فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹.
زبان شناسی شناختی در پارسی میانه ( پهلوی ) و ادبیات آن، کاوشی با زبان شناسی شناختی در پارسی میانه ( پهلوی ) و ادبیات آن.
A Sanskrit - English Dictionary، Monier - Williams، Oxford University Press.
A Vedic Grammar for Students، Arthur Anthony Macdonell، Oxford University Press.
The Avestan Language، Prods Oktor Skj�rv�، Harvard University Press.
"Simurgh"، Hanns - Peter Schmidt، Encyclop�dia Iranica.
- - -
جمع بندی
واژه �قارچ یا غارچ � در زبان های ایرانی میانه به صورت �سمارُگ� ضبط شده است که ترکیبی از �آسمان� و پسوند مکان یا مفعول است، که به معنای �چیزی که به سمت آسمان می رود� است. در زبان سانسکریت، واژه �छत्राक� ( chattrāka ) برای اشاره به قارچ استفاده می شود. این اطلاعات می تواند به درک بهتر ریشه شناسی و تحولات معنایی واژه �قارچ� در زبان های ایرانی و هندواروپایی کمک کند.
- - -

سماروغ
آکارس
قارچ = هُکال / پِیغُر
غارچ درسته ن قارچ
مهرداد شولی انصافا زبان شناسی قهار خواستم بگم ک گفتی البته من تلفظ قارچ ب لری میگم خقارچ یعنی خ وق ادغلم وتبدیل ب غ میشود
قارچ واژه ای فارسی و برگرفته از واژه �γārč یا gārč� در فارسی میانه و به معنای اسفنج می باشد
در فارسی باستان این واژه به شکل �سماروغ ( samārōġ ) � وجود داشته است که با واژه روسی сморчок ( smorčok، به معنی قارچ مورل ) هم ریشه است.
...
[مشاهده متن کامل]

پاسخ به پانترکها :
1 - شما مدعی هستید در فارسی میانه حرف �ق� وجود نداشته که درست است ولی به این توجه نداردد که پس از ورود اعراب به ایران خوانش برخی واژه ها تغییر یافته است و بیشتر گ ها ق یا ج تغییر یافته اند .
2 - شما این حقیقت را نمی دانید که در ترکی باستان حرفهای �خ� - �ژ� - �ف� وجود نداشته و حرفهای �پ� و �چ� بسیار کم کاربرد بوده است و آنها نیز پس از ورود به ایران خوانش واژه هایشان تغییر یافته است .

آکاراس
در گویش مردم غرب خراسان غارچ یا پَیَهْ غرغر
در لری ممسنی میگیم غاچ
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی قارچ از ریشه ی واژه ی سماروغ فارسی هست خود واژه ی سماروغ از ریشه ی واژه ی سماروک فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

قارچقارچقارچقارچ
غارچ:لری. گِلی و چتری. گلی زیر زمین می روید. چتری در روی زمین می روید :قارچ.
قارچ کلمه ای ترکی است زیرت ما چ را در عربی ق را در فارسی نداریم در عربی قارج و در فارسی غارچ و ترکی قارچ تلفظ میشه
واژه قارچ از ریشه ی سماروغ ا ز ریشه ی
از فارسی ماوراءالنهری، از و پارسی میانه səmārōg*، همریشه با روسی сморчок ( smorčok, “قارچ مورل” ) .
واژه ریشه ی دیگراز ایرانی میانه. در فارسی به صورتهای کارز، اکارس و هکل هم ضبط شده است. در گویشهای محلی جنوب اکال می گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. آساتریان، گارنیک ( 2020 ) ، �قارچ کلاسیک جدید ایرانی�، در ایران و قفقاز ، جلد 24، شماره 4
واژه صد درصد پارسی برام مهم نیست یک مشت تجزیه طلب جدایی طلب ضد ایرانی ناراحت شوند
لطفا انتشار بدهید.

این واژه فارسی است و در ریشه غارچ بوده نه قارچ
قارچ یک کلمه تورکی است. چون قاف در فارسی نیست. و حروف گچپژ در عربی نیست. و هر کلمه ای قاف داشته باشد و یکی از حروف گچپژ را داشته باشد. نودونه در صد تورکی است. . . . . . ترش واش. لاواش. یاواش. خالواش. ساواش تورکی است
اسامی سبزیجات به انگلیسی:
asparagus = مارچوبه
bell pepper ( American ) / pepper ( British ) / sweet pepper ( both Am & Br ) = فلفل دلمه ای 🫑
chilli ( British ) / chili ( American ) = فلفل تند 🌶 ( که یا قرمز است یا سبز ولی تند است )
...
[مشاهده متن کامل]

cabbage = کلم
broccoli = کلم بروکلی 🥦
cauliflower = گل کلم
Brussels sprouts = کلم بروکسل، کلم فندقی
celery = کرفس
lettuce = کاهو 🥬
leek = تره فرنگی
chives = تره
basil = ریحان
dill = شوید
cress = شاهی، ترتیزک
coriander = گشنیز
mushroom = قارچ
onion = پیاز 🧅
spring onion ( British ) / scallion ( American ) / green onion ( American ) = پیازچه
garlic = سیر 🧄
shallot = نوعی پیاز کوچک
pea = نخود فرنگی
pumpkin = کدو تنبل 🎃
spinach = اسفناج
thyme = آویشن
fennel = رازیانه، بادیان
parsley = جعفری
mint = نعنا
green bean ( British ) / French bean ( British ) / runner bean / string bean = لوبیا سبز
turnip = شلغم
oregano = پونه کوهی
sage = مریم گلی
radish = تربچه
tarragon = ترخون
beetroot ( British ) / beet ( American ) = چغندر
zucchini ( American ) / courgette ( British ) = کدو سبز
okra = بامیه ( نوعی گیاه )
eggplant ( American ) / aubergine ( British ) = بادنجان 🍆
sweet potato = سیب زمینی شیرین
yam = سیب زمینی هندی
corn on the cob = بلال کامل 🌽
parsnip = هویج وحشی
broad bean ( British ) / fava bean ( American ) = باقلا

در زبان های گوناگون کشور های تورکی واژه غار چ بکار برده نمیشه
سماروغ samaroogh
قطعا یا عربی هست یا تورکی
سماروق. . . . اکاروس. . . . . فطر. . . . .
همونطور که دوستان اشاره کردن این کلمه تورکیست . . . . در زبان تورکی ازربایجانی نیز گوبلک ( جوبلک ) گفته میشود.
قارچ هم سمی داره هم غیر سمی که ما قارچ غیر سمی رو در غذا هامون استفاده میکنیم
اما قارچ فارسی است دیگه!😡
از آنجایی که ق در فارسی وجود ندارد، کلمه ی قارچ یا اصلا فاریی نیست و یا اگر باشد غارچ بوده که در بالا نیز دوستان اشاره کردند
در گفتار لری غارچ گفته می شود.
قارچ: ( fungus ) ) [امراض نباتی]موجود زنده ای با هسته ی حقیقی که اندام تکثری آن معمولاً به شکل هایفا است و موادغذایی خود را ازطریق جذب گرفته و تولیدمثل آن با تشکیل اسپورهای جنسی، غیرجنسی یا هردو است.
به زبان آذری میشه
گوبلک
قارچ سوخاری
mushroom
در گویش کرمان، کِغارک گویند
درست ان در پارسی " غارچ " است ، در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
اکارس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)