ارزش
سرویس ، بازدهی
گُنجایش
توانایی
این مصادر نو اند که برایتان ساخته ام
قبل و قبول : ( پیشیدن: پیشستن. یعنی پیش شدن و پیش رفتن )
مقبل: پیشذر: پیشگاه.
قابل: پییشنده: ( پیش شونده ) مردانه.
قابلیت: پیشندگی: ( پیش شوندگی: پیش روندگی )
... [مشاهده متن کامل]
قابله: پیشا: ( پیش شوا: پیش روا ) زنانه.
قابله گی: ( پیش شوایی: پیش روایی )
مقبول: ( پیشیده و پیشسته. یعنی پیش شده و پیش رفته. چقدر؟ مچم! متر کار است. )
مقبولی و مقبولیت: ( پیشیدگی و پیشستگی . یعنی پیش شدگی. پیش رفتگی. اینه در اقدام رسیدیم. )
مقبوله: ( پیشستا. ) زنانه.
جملات.
۱ - من می پیشم ازت: من از تو پیش می شوم.
۲ - من پیشستم ازت: من از تو پیش شدم.
۳ - من پیشسته ام ازت: من از تو پیش شده ام.
۴ - من پیشسته بودم ازت: من از تو پیش شده بودم.
خوش! نهاد ( من ) نیاز نیست انداختنش آسان است.
یاد داشت:
آیا زبان پارسی چگونه می تواند بپیشد ( پیش شود یا پیش برود؟
همین گونه که من مصدر می سازم و مشتق گیرم و جمله می سازم. همین است پیشرفت زبان پارسی.
معنی سوم
قبل و قبول: برازیدن و سزیدن
قابل: برازنده و سزنده ( سزاوار )
قابلیت: برازندگی و سزندگی ؛ ( سزاواری )
مقبول: برازیده و سزیده
مقبولیت: برازیدگی و سزیدگی.
اسم مونث عربی در برابر پارسی
قابله: پذیرا. پسندا. شایا. برازا. سزا.
معنای دوم
قبل و قبول = شاییدن و شایستن و پسندیدن
قابل: شاینده: پسندنده
قابلیت: شایندگی: پسندندگی
مقبول: شایسته. پسندیده
مقبولیت: شایستگی و پذیرفتگی: پسندیدگی
واژه های عربی را نادرست معنی کرده اند.
چنین معنی ها وجود ندارد.
ها ها ها ها
قبل و قبول = پذیریدن و پذیرفتن.
ها ها ها ها
قابل: پذیرنده
قابلیت: پذیرندگی
مقبول: پذیرفته.
کار به اهل کار سپاریده می شود.
پذیرنده ی کار
شایندگی
پذیرایش
استحقاق، استطاعت، استعداد، اهلیت، سزاواری، شایستگی، لیاقت، توان، عرضه، قوه، کفایت، پذیرش، امکان
کاربری
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
تون tun ( اوستایی )
اَتوکی ( پهلوی: اَتوکیْه )
هونَرتات ( اوستایی: هونَرِتات )
لیهات ( کردی: لیهاتوویی )
آمباس ( سنسکریت: آمبْهَس )
داشیا ( سنسکریت: داکْشیَ )
ویاژاس ( سنسکریت: ویاچَس )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)