قابل انتقال


    epidemic
    transferable

فارسی به انگلیسی

قابل انتقال به وسیله پشت نویسی
negotiable

قابل انتقال در مالکیت
alienable

مترادف ها

alienable (صفت)
قابل انتقال، قابل فروش، انتقالی

transferable (صفت)
قابل انتقال، انتقال پذیر

portable (صفت)
قابل انتقال، سفری، دستی، قابل حمل، قابل حمل و نقل، ترابرپذیر

transmissible (صفت)
قابل انتقال، ساری، مسری، انتقال پذیر، قابل سرایت، فرافرستادنی، فرستادنی

inheritable (صفت)
قابل انتقال، موروثی، قابل تواری، میرای بردنی

پیشنهاد کاربران

جابجا شدنی
ترابرپذیر [در زمینه کالاها]
واگیردار [در زمینه بیماریها]
transferable

بپرس