effective
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
کاری، مفید، موثر، قابل اجرا، تاثیر پذیر
عملی، قابل اجرا، میسر، عبور کردنی، صورت پذیر
قابل اجرا، اجرا پذیر، انجام پذیر
پیشنهاد کاربران
قابل اجراء: اجرا پذیر، انجام شدنی این عبارت می تواند دومعنی متفاوت داشته باشد
1 - امکان اجر ا یعنی می توان آنرا اجراء و عملی کرد
2 - سزاوار اجرا یعنی شایان و سزاوار اجرا و اعمال است
1 - امکان اجر ا یعنی می توان آنرا اجراء و عملی کرد
2 - سزاوار اجرا یعنی شایان و سزاوار اجرا و اعمال است
شدنی
قابِلِ - اِجرا: انجامپذیر، انجامدادنی، شدنی، پیشبردنی