قائم مقام

/qA~emmaqAm/

    acting
    deputy
    surrogate
    vice-
    vicegerent
    successor
    locum tenens
    substitute

فارسی به انگلیسی

قائم مقام مطران
vicar

مترادف ها

deputy (اسم)
نماینده، وکیل، نایب، قائم مقام، جانشین

vicar (اسم)
خلیفه، معاون، قائم مقام، جانشین، کشیش بخش، نایب مناب

surrogate (اسم)
عوض، قائم مقام، جانشین

successor (اسم)
قائم مقام، جانشین، خلف

locum tenens (اسم)
قائم مقام، جانشین، جانشین موقت

vice-chancellor (اسم)
معاون، قائم مقام، نائب رییس، معاون رئیس دانشگاه

پیشنهاد کاربران

قائم مقام: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آفوس ( سنسکریت: ābhus )
نیابت دار. [ ب َ ] ( نف مرکب ) نایب. قائم مقام. ( ناظم الاطباء ) . که در امری بجای دیگری نیابت و اقدام کند. خلف و جانشین :
چاه داری در بن چاهش فکن
ای نیابت دار پور آبتین.
خاقانی.
وگر خواهی کزین منزل امان آن سرا یابی
...
[مشاهده متن کامل]

امانت دار یزدان را نیابت دار حسان شو.
خاقانی.
|| گماشته. وکیل. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به نایب شود.

alternate director [مدیریت و اقتصاد سلامت]
Senior Vice President
فردی را که در غیاب رئیس یا مسؤول هر سازمان و مؤسسه عهده دار تمام یا قسمتی از اختیارات وی می شود، قائم مقام می نامند.

قائم مقام یعنی ، جانشین طرفین عقد .
sub - governer
Deputy of ceo

بپرس