to believe in, to maintain
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
باور داشتن. ( فرهنگ بزرگ سخن )
در سوره اعراف قائلون برای انسانهای بد در هنگام عذاب دنیایی انها بکار رفته است که جه حالتی داشتند
Attach معنای مناسبی برای �قائل شدن� نیست. منهم معنای مناسب را در دهنم نداشتم پس چیزی ننوشتم. ولی جدیدا معنای خیلی کلمات نثر مکلف و رسمی تر در دیکشنری شما اشتباه است.
به جا آوردن، معتبر دانستن
گذاشتن ( احترام قائل شدن . . . )
گذاشتن ( احترام قائل شدن . . . )
دارا ، دارنده
دربرگیرنده ی چیزی
گذاشتن - گزاردن - مقررکردن -
استثنا قائل شدن make an exception
تبعیض قائل شدن بین treat differently
تفاوت قائل شدن make a distinction
ارزش قائل شدن Value
تبعیض قائل شدن بین treat differently
تفاوت قائل شدن make a distinction
ارزش قائل شدن Value