قائد

/qA~ed/

    chief
    leader
    general

مترادف ها

chief (اسم)
سر، فرمانده، سالار، پیشرو، رئیس، متصدی، سرور، سید، قائد، سر دسته

leader (اسم)
فرمانده، راهنما، سالار، رئیس، رهبر، پیشوا، راس، سرور، قائد، سر دسته، سر کرده، سرمقاله، پیشقدم

fugleman (اسم)
پیشرو، پیشوا، پیش اهنگ، قائد، سرمشق

پیشنهاد کاربران

قائد معرب شده ی کایید است . کایید از کی یا کیان می آید.
قائد یا قاید شاید برگرفته از قید
قید در هم گفتار رایج به طور معمول با کلمه بند یعنی قید و بند استفاده می گردد.
به انسان متعهد به یک آرمان و یک هدف هم مقید گفته می شود.
قائد شاید در عمل به یک انسان مقیدِ پیشرو در جهت یک آرمان و هدف مشخص در جهت همگرایی و اتحاد برای استحکام یک حکومت الهی گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

در کاربرد صنعتی هم به یک قطعه واسط بین دو یا چند قطعه در یک دستگاه یا ماشین گفته می شود.

قائد یا قاید شاید برگرفته از قید
و قید هم به طور معمول با کلمه بند یعنی قید و بند بیشتر در گفتار رایج استفاده می گردد و به انسان مقیّد هم این کلمه در کاربرد منتهی می شود
یعنی یک انسان پیشرو و متعهد به یک آرمان در جهت همگرایی جوامع به آن آرمان و هدف مشخص.
...
[مشاهده متن کامل]

در کاربرد صنعتی هم به قطعه واسط در جهت ارتباط و استحکام بین دو یا چند قطعه در یک دستگاه یا ماشین گفته می شود.

رهبر - راهنما - فرمانده - پیشوا
قائد=کائد=کایید
کا=کو - گو - گاو
ئد یا ید=بزرگ
قائد= گاو بزرگ آسمانی

بپرس