ق در زبان لکی باتوجه به کاربرد آن در جمله چند معنای متفاوتی دارد۱. ق یعنی کمر ق ا م میژی یعنی کمرم درد می کنه ۲. ق درمورد لباس و سایر اشیاء یعنی روی چیزی و چسبیده به اون شیء۳. ق در برخی موارد معنی نصف
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
را می رساند مثل ق کاسه یعنی نصف کاسه ۴. ق در محاورات وقتی که گفته شود فلان صفت ها ق تو یعنی اون صفت به شما مربوط لست و از شما سر میزند ۵. ق در مورد خوردن به معنی قی کردن نیز می باشد
اولاً این واژه ق قاف عربی است در دوران باستان نبود ما قاف نمی گویم ولی این صدای این واژه غ را برای واژه ق قاف عربی استفاده می کنیم البته خواندن حروف الفبا استفاده می شود ولی در زبان قوم عزیز به جایی این واژه گ گفت می شود
... [مشاهده متن کامل]
درباره واژه های بعضی می گوید درستش این است
البته یک ویدئو درباره خود جناب آقای سیامک رستمی می فرستم ایشان می گوید در ترکی این واژه غ هست طور دیگر تلفظ می شود فرنگستان زبان فارسی درباره باید درباره این واژه درست تحقیق کند البته در فارسی واژه های جایگزین برای این واژه داریم.
منبع. کتاب واژه های اوستا می گوید این واژه غ در باستان در فارسی بوده
کهن ترین اثر نوشته شده دربارهٔ تبارنامهٔ خاندان صفوی و نیز تنها نوشته ای در اینباره که به پیش از سال ۱۵۰۱ میلادی بازمی گردد کتابی با نام�صفوةالصفا�است�و�ابن بزاز اردبیلی�آن را نوشته است که خود وی از مریدان شیخ صدرالدین اردبیلی پسر�شیخ صفی الدین اردبیلی�بوده است. بر اساس نوشتهٔ ابن بزاز �شیخ صفی الدین از نوادگان یک نجیب زاده�کرد�به نام�فیروزشاه زرین کلاه�بوده است. ��نیای پدری خاندان صفوی بر اساس کهن ترین ویرایش خطی کتاب صفوةالصفا به شرح زیر است:
شیخ صفی الدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امین الدین جبراییل بن قطب الدین بن صالح بن محمدحافظ بن عوض بن فیروزشاه زرین کلاه.
صفویان برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به حاکمیتشان در جهان شیعه، خودشان را از تبار�محمد�برمی شمردند�و به همین دلیل احتمالاً نوشته های ابن بزاز را دست کاری کرده�و نشانه های اصالتشان در خاندان صفوی را تاریک و گنگ ساختند. �به نظر می رسد امروزه میان پژوهش گران و تاریخ دانانِ دودمان صفویه، این هم نظری وجود دارد که اصالت خاندان صفوی به کردستان بازمی گردد�که در�سدهٔ یازدهم میلادی�به�آذربایجان�کوچ کرده و در اردبیل جای گزیده اند. �از این رو امروزه بیشتر پژوهش گران بر اساس اصالت شیخ صفی الدین اردبیلی، خاندان صفوی را از تبار�کردها�می دانند و به همین روی، صفویان اصالتاً یک خاندان�ایرانی زبان�به شمار می رود. �از سویی دیگر بر اساس کتاب�نزهت القلوب�حمدالله مستوفی�که معاصر با�شیخ صفی الدین�زندگی می کرده است او را یک سنی�شافعی�معرفی می کند، آیینی که امروزه هم بیشتر مردم کرد از آن پیروی می کنند.
منابع ها. غفاری فرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، سازمان سمت، ۱۳۸۱.
صفویه در دانشنامه رشد.
نوروزی، جمشید ( ۱۳۹۱ ) . تمدن ایران در دورهٔ صفویه. انتشارات مدرسه. شابک ۹۷۸ - ۹۶۴ - ۰۸ - ۰۰۶۱ - ۴.
جعفریان، رسول؛ صفویه از ظهور تا زوال، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول: ۱۳۷۸
جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، قم:انصاریان، ۱۳۷۰
نجفی، موسی، مقدمه تحلیلی تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ دوم:۱۳۷۸
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران: امیرکبیر
اسکندر بیک منشی، عالم آرای عباسی.
احمد کسروی. آذری یا زبان باستانِ آذربایجان.
احمد کسروی. شیخ صفی و تبارش.
صفا، ذبیح الله؛ تاریخ ادبیات در ایران ( ۵ جلد ) ، انتشارات فردوس، ۱۳۶۷.
لاکهارت، لارنس، انقراض سلسله صفویه و ایام سلطه افغان ها در ایران، ترجمه مصطفی قلی عماد، تهران، ۱۳۴۳.
لطفا متن من انتشار بدهید.
... [مشاهده متن کامل]
درباره واژه های بعضی می گوید درستش این است
البته یک ویدئو درباره خود جناب آقای سیامک رستمی می فرستم ایشان می گوید در ترکی این واژه غ هست طور دیگر تلفظ می شود فرنگستان زبان فارسی درباره باید درباره این واژه درست تحقیق کند البته در فارسی واژه های جایگزین برای این واژه داریم.
منبع. کتاب واژه های اوستا می گوید این واژه غ در باستان در فارسی بوده
کهن ترین اثر نوشته شده دربارهٔ تبارنامهٔ خاندان صفوی و نیز تنها نوشته ای در اینباره که به پیش از سال ۱۵۰۱ میلادی بازمی گردد کتابی با نام�صفوةالصفا�است�و�ابن بزاز اردبیلی�آن را نوشته است که خود وی از مریدان شیخ صدرالدین اردبیلی پسر�شیخ صفی الدین اردبیلی�بوده است. بر اساس نوشتهٔ ابن بزاز �شیخ صفی الدین از نوادگان یک نجیب زاده�کرد�به نام�فیروزشاه زرین کلاه�بوده است. ��نیای پدری خاندان صفوی بر اساس کهن ترین ویرایش خطی کتاب صفوةالصفا به شرح زیر است:
شیخ صفی الدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امین الدین جبراییل بن قطب الدین بن صالح بن محمدحافظ بن عوض بن فیروزشاه زرین کلاه.
صفویان برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به حاکمیتشان در جهان شیعه، خودشان را از تبار�محمد�برمی شمردند�و به همین دلیل احتمالاً نوشته های ابن بزاز را دست کاری کرده�و نشانه های اصالتشان در خاندان صفوی را تاریک و گنگ ساختند. �به نظر می رسد امروزه میان پژوهش گران و تاریخ دانانِ دودمان صفویه، این هم نظری وجود دارد که اصالت خاندان صفوی به کردستان بازمی گردد�که در�سدهٔ یازدهم میلادی�به�آذربایجان�کوچ کرده و در اردبیل جای گزیده اند. �از این رو امروزه بیشتر پژوهش گران بر اساس اصالت شیخ صفی الدین اردبیلی، خاندان صفوی را از تبار�کردها�می دانند و به همین روی، صفویان اصالتاً یک خاندان�ایرانی زبان�به شمار می رود. �از سویی دیگر بر اساس کتاب�نزهت القلوب�حمدالله مستوفی�که معاصر با�شیخ صفی الدین�زندگی می کرده است او را یک سنی�شافعی�معرفی می کند، آیینی که امروزه هم بیشتر مردم کرد از آن پیروی می کنند.
منابع ها. غفاری فرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، سازمان سمت، ۱۳۸۱.
صفویه در دانشنامه رشد.
نوروزی، جمشید ( ۱۳۹۱ ) . تمدن ایران در دورهٔ صفویه. انتشارات مدرسه. شابک ۹۷۸ - ۹۶۴ - ۰۸ - ۰۰۶۱ - ۴.
جعفریان، رسول؛ صفویه از ظهور تا زوال، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول: ۱۳۷۸
جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، قم:انصاریان، ۱۳۷۰
نجفی، موسی، مقدمه تحلیلی تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ دوم:۱۳۷۸
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران: امیرکبیر
اسکندر بیک منشی، عالم آرای عباسی.
احمد کسروی. آذری یا زبان باستانِ آذربایجان.
احمد کسروی. شیخ صفی و تبارش.
صفا، ذبیح الله؛ تاریخ ادبیات در ایران ( ۵ جلد ) ، انتشارات فردوس، ۱۳۶۷.
لاکهارت، لارنس، انقراض سلسله صفویه و ایام سلطه افغان ها در ایران، ترجمه مصطفی قلی عماد، تهران، ۱۳۴۳.
لطفا متن من انتشار بدهید.
حرف ق از حروف حلقوی عربی است که افغانی زبانان قادر به تلفظ صحیح این حرف نیستند
این حرف رو عرب ها و تورک ها به شکل صحیح تلفظ میکنند برعکس افغانی زبان ها که ق رو مثل غ تلفظ میکنند !!!!!!!!!!!
در کتیبه های گروه موسوم به هاخامنشیان!!! هیچ کاراکتری برای نمایش حرف غ و ق وجود نداره و لذا کلمات واجد این دو حرف اگر عربی نباشند تورکی هستند مثل قلق ، قاچاق ، قالتاق ، یاتاقان ، قاشق ، چاقّی ( چاقو!!! ) ، قورما ( قورمه!!! ) ، قیمه ، قیچی ، قورت ، قوروت ، قولوپ ( قلپ!!! ) ، قشقراق ، قالپاق ، قاپی در عبارت آلا قاپی بنای مشهور تورکان صفوی، قارقارا ( قرقره ) ، قورباغا ( قورباغه!!! ) ، قالا ( قلعه!!! )
... [مشاهده متن کامل]
این حرف رو عرب ها و تورک ها به شکل صحیح تلفظ میکنند برعکس افغانی زبان ها که ق رو مثل غ تلفظ میکنند !!!!!!!!!!!
در کتیبه های گروه موسوم به هاخامنشیان!!! هیچ کاراکتری برای نمایش حرف غ و ق وجود نداره و لذا کلمات واجد این دو حرف اگر عربی نباشند تورکی هستند مثل قلق ، قاچاق ، قالتاق ، یاتاقان ، قاشق ، چاقّی ( چاقو!!! ) ، قورما ( قورمه!!! ) ، قیمه ، قیچی ، قورت ، قوروت ، قولوپ ( قلپ!!! ) ، قشقراق ، قالپاق ، قاپی در عبارت آلا قاپی بنای مشهور تورکان صفوی، قارقارا ( قرقره ) ، قورباغا ( قورباغه!!! ) ، قالا ( قلعه!!! )
... [مشاهده متن کامل]
با درود خدمت دوستان حرف قاق . . ق . . نباید سطحی و با منابع عربی بهش پرداخته بشه این حرف رو باید از ریشه اونم در زبان سومریان تا زبان آشوریان و بعد هم آرامی و دبیره باید بررسی کرد در باستان شکل هر حرف
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
رو با یه ایزد و یه ستاره و یه حیوان و یه رنگ در نظر میگرفتند زیاد شخمش نمیزنم چون واقعا عمقیه اما جهت اطلاعتون باید بگم قور که در زبان کوردی به همان قبر میگویند و مق که بعدها با مبا برخورد با دیگر ملل به مغ در اوا تغییر کرد خلاصه کلام ق با قیف یا کیف یا همون کوه به حوردی ، قلا یا قلعه ، قالاو یا کلاغ اگه در کوه و طبیعت زیاد جستجو کنید در زندگی اجدادمون خیلی از قبور و جابگاه احودان ها و وزیران و کاتبان و پادشاهان و ملکه ها وووو هر کدام در یه روز خاص متولد و فوت میشدند و روحانیون آن دوران با دانستن و اطلاع داشتن از همین موضع اقدام به جانمایی مکان مورد نظر برای کفن و دفن اقدام میکردند و برای اینکه جایگاه در امان باشه از دزدان و متجاوزان احتملای در آینده با استفاده از چیدمان خاص حروف بر روی جایگاه ابدی متوفی اقدام به رمزنگاری اون جایگاه برای کوتاه کردن دست دزدان . . حالا شما بیاید ریشه یابی رو بر اساس زندگی روزمره و اعتقادات و روسمات و انجام آیین ها برای درک کلمات انجام بدهید نه از روی کتوب جعلی و تحریف شده چند عدد باستان نشناس ، در کل حرف . . ق . . مساوی با مق و مقانه و آیین بازی قاو قاو یا چشم گذاشتن در فارسی یعنی قایم کردن از چشمها ، ، ، ببخشید زیاد شد توضیحات باور بفرمایید خیلی شلوغه این بحث حروف ، یا حق
درود
واج/ق/ در تازی مانند پارسی واگویی نمی شود، واج /ق/ در تازی بسیار خشن و سنگین ( با پس وپیش و بالاپایین شدن شگفت و چشمگیر حنجره ) واگویی می شود، اگر به گفت وشنود تازیان به نمونه در تلویزیون بنگرید، پی به این گفته خواهید برد .
... [مشاهده متن کامل]
/ق/ در پارسی برخلاف تازی، نرم و سبک و مانند /غ/ گفته می شود.
در پارسی واج /گ/ به ۲ گونه واگویی می شود به این چم که دارای ۲ واجگاه در دستگاه گویشی است، به این دو دسته واژه بنگرید:
۱ - گاو، گور، گوشت، گام، گرز، گراز، گاری، گُل و. . .
۲ - گیاه، گیره، گرم، گشت، گِرد، گلیم، گِل و. . .
واج /گ/ در این دو دسته، متفاوت از یکدیگر واگویی می شوند پس نیاز بوده و هست که از دو نویسه برای نشان دادن این دو حالت بهره برده شود که شوربختانه اینگونه نشده!
این دوگانگی، در واگویی واج /ک/ نیز دیده می شود که در اینجا نیز به دو نویسه برای نشان دادن دقیقتر نیاز است.
واج/ق/ در تازی مانند پارسی واگویی نمی شود، واج /ق/ در تازی بسیار خشن و سنگین ( با پس وپیش و بالاپایین شدن شگفت و چشمگیر حنجره ) واگویی می شود، اگر به گفت وشنود تازیان به نمونه در تلویزیون بنگرید، پی به این گفته خواهید برد .
... [مشاهده متن کامل]
/ق/ در پارسی برخلاف تازی، نرم و سبک و مانند /غ/ گفته می شود.
در پارسی واج /گ/ به ۲ گونه واگویی می شود به این چم که دارای ۲ واجگاه در دستگاه گویشی است، به این دو دسته واژه بنگرید:
۱ - گاو، گور، گوشت، گام، گرز، گراز، گاری، گُل و. . .
۲ - گیاه، گیره، گرم، گشت، گِرد، گلیم، گِل و. . .
واج /گ/ در این دو دسته، متفاوت از یکدیگر واگویی می شوند پس نیاز بوده و هست که از دو نویسه برای نشان دادن این دو حالت بهره برده شود که شوربختانه اینگونه نشده!
این دوگانگی، در واگویی واج /ک/ نیز دیده می شود که در اینجا نیز به دو نویسه برای نشان دادن دقیقتر نیاز است.
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
حفظ کن ( فعل امر )