فیلتر

/filter/

    filter

پیشنهاد کاربران

پالایه= صافی، فیلتر= پالایش گر، پالاک، غربال گر، تفاله گیر
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی.
#آسانیک گری
پالایه، سختی گیر، تفاله گیر
محدودکردن ومسدودکردن ویابه عباره دیگر ازسیستم خارج کردن است پلتفرمرا غیرفعال ساختن هی
گزینش
در اینترنت: محدود، مسدود
جدا کننده
اسم یه اهنگ از جیمین بی تی اس هم فیلتر هست
فیلتر: ورقه ی نازکی است که رنگ را تغییر می دهد ویا بین نوع نور وحساسیت فیلم رنگی هماهنگی ایجاد می کند. فیلترها انواع گوناگون وکارکردهای متنوعی دارند. ( اصطلاح سینمایی )
غربالگر
فیلتر کردن چیزی بر مبنای محدود کردن یا قابل دسترسی نبودنش هست
فیلتر مصداق های زیادی داره ولی خب اگر منظور به شی یا برای کنایه به اشخاص باشه میشه گفت : محدود کردن
درپوش

این واژه در فرانسه با سکون «ت» خوانده می شود. مانند لوستر که ایرانیان با کسره دادن به «ت» می خوانند. معادل فارسی آن در زبان امروزی پالایه و در زبان پهلوی پالاک بوده و دستگاه یا چیزی است برای گذراندن مایعات، هوا، اطلاعات و گرفتن آنچه که به نظر کاربر ناخالصی است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس