فیض بخش

/feyzbaxS/

    benignant
    bountiful
    charitable
    fertilizing

مترادف ها

useful (صفت)
قابل استفاده، سودمند، مفید، فیض بخش، مثمر، بافایده

gracious (صفت)
خوشایند، مهربان، دلپذیر، بخشنده، رئوف، توفیق دهنده، فیض بخش، زیر دست نواز، خیر خواه، مطبوع دارای لطف

پیشنهاد کاربران

چون معنی سودمندی باشدازآن بیشتر استفاده شود.

بپرس