فیض

/feyz/

    grace
    favour
    blessing
    bounty
    profusion
    profit
    benignity
    effluence
    emanation
    treat

فارسی به انگلیسی

فیض اباد
faizabad

فیض الله
masculine proper name, god's grace, gods grace

فیض بخش
benignant, bountiful, charitable, fertilizing

فیض حضور
favour to be in someones presence

پیشنهاد کاربران

فیض:
در الهیات مسیحی و ادبیاتی که برای بیان عقاید و باورهایشان به کار می برند موضوع �فیض الهی� را در برابر با مفهوم سزا و جزایِ حاصل از تلاش و کوششی که مؤمنان برای اطاعت از احکام و شرایع بعضاً طاقت فرسای دین انجام می دهند، قرار دارد و معتقدند که رستگاری بر پایه �فیض الهی� واقع می گردد نه به خاطر تلاش و کوششی که عابدان در راه انجام مناسک و احکام شرعی انجام می دهد. �فیض� در این مفهوم به آن الطاف و عنایات سرشار و گسترده و نامحدود الهی اطلاق می گردد شخص را بدون تحمل زحمت و سختی از جود و کرم خداوندی بهره مند می گرداند. مشابه این باور در باورهای اسلامی و قرآنی نیز مشاهده می شود به هر حال در بین فرقه های اسلامی و مسیحی و تفسیرهایی که از عقایدشان دارند اختلاف نظرهایی ما بین آنها هست که اینجا جای بحث از آن نیست. هدف این بود که بگوییم �فیض� معنای خاصی در الهیات و گفتمان دینی و مذهبی دارد. پس می توانیم �فیض� را اینگونه معنا کنیم:
...
[مشاهده متن کامل]

لطف سرشار
بخشش لبریز و بی منتها
عنایت بی پایان
جود و کرم نامحدود خداوندی
به نظر می آید حافظ در بیت پایین با استفاده از ترکیب �فیض عفوش� در خصوص معنای �فیض� مفهومی نظیر آنچه دربالا گفتیم را مدّ نظر داشته است:
هست امیدم که علیرغم عدو روز جزا - فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم ( حافظ )
فیض عفو: بسیاری بخشش، فراوانی عفو ، عفو و بخشش سرشار و نامحدودی که از فیض خداوندی حاصل می گردد و مقابله با استحقاق بنده ( حافظ ) ندارد بلکه تکیه بر لطف و عنایت و بخشایشگری سرشار و نامنتهای ذات خداوندی دارد

فِعل است
موافقم بابخشش وعنایت و لبریز ی از جریان اب پری
فیض: بخشش. جود. اهدایی کشاورزان ازمحصولات به درویش وسید
نمونه:خرمن کوچکی از دسته های فیض فراهم می آورندوهرروز نیز برتلاش خود درپیش ستاندن فیض از دست سالاران صحرا می افزودند. ( کلیدر ج۶ص۱۸۱۳ )
محمدجعفر نقوی
هر کسی یه چیزی میگه ولی فکر کنم همون بخشش باشه . . .
فیض به معنی:نابخشش
در ترکی استانبولی بکار میرود ، اگه در مترجم گوگل بزنید بهره معنیش در ترکیه ای faiz میاد.
فیض یک واژه عربی است به معنی :بهره در فارسی
بخشش، عطا
فیض در اصل به معنی جریان و ریزش آب است.
کلمه ( فیض ) به معنی لبریز شدن بر اثر پری است ، وقتی گفته می شود ( فاض الانأ بما فیه ) معنایش این است که ظرف از آنچه که در آن است لبریز شد. در لغت عرب به پر شدن مشک آب و سر ریز شدن آب از دهانه آن به خاطر پر شدن گفته می شود .
فیض:لطف
کوچ کردن
فیضیدن = بهره بردن و لذت بردن از چیزی.
فیضاندن = سود رساندن و باعث لذت کسی شدن.
فیض:
فِیض: کوچ کردن
اَفَضتُم: کوچ کنید.
ریشه فعل از سه حرف "فیض" تشکیل شده است.
ترکیب واژه فوق به شکل زیر است:
اَفَض - تُم
فعل - ضمیر متصل مرفوعی
فعل از باب اِفعال است. اَفعَلَ یُفعِلُ اِفعال
...
[مشاهده متن کامل]

فعل ماضی است.
آیه ۱۹۷ سوره بقره به این واژه اشاره دارد:
. . . فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ. . .
یعنی : . . . پس هنگامی که از عرفات کوچ کردید. . .

به معنای لطف ، لبریز، فراوانی، . . .

به معنای لذت بردن هم هست
فیض به معنی مقام بالا است
افتادگی اموز اگر طالب فیضی
در این مصراع به خوبی به معنی فیض اشاره شده که به معنی جایگاه والا و رسیدن به مقام منزلت وخوشبختی میباشد
بهره بردن - استفاده کردن ، سود بخشیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس