فکری

/fekri/

    cerebral
    intellectual
    mental
    rational
    mental melancholic

فارسی به انگلیسی

فکری شدن
to begin to think

فکری کردن
intellectualize

مترادف ها

rational (صفت)
معقول، منطقی، فکری، گویا، عقلانی، عقلایی، عقلی، مدلل

intellectual (صفت)
روشن فکر، فکری، دارای افکار بلند، عقلانی، ذهنی، خردمند

mental (صفت)
دماغی، مغزی، فکری، روانی، معنوی، روحی، هوشی

cerebral (صفت)
دماغی، مغزی، مخی، فکری

meditative (صفت)
خیالی، فکری، تفکری

spiritual (صفت)
فکری، روحانی، غیر مادی، معنوی، روحی، مربوط به روح و جان یا اراده

reflective (صفت)
فکری، صیقلی، بازتابنده، منعکس سازنده، بازتابی انعکاسی، وابسته به طرز تفکر

پیشنهاد کاربران

ذهنی
الگوی فکری: الگوی ذهنی
الگوی فکری: الگوی پردازشی
کسی که همش فکر میکند
اندیشکی
بازی های فکری:بازی های اندیشگی

بپرس