نیرنگ، حقه، رمز، حیله، خدعه، شیادی، بامبول، شعبده بازی، فوت و فن، لم
stock-in-trade(اسم)
مال التجاره، فوت و فن، لوازم و ابزار کار، موجودی کالای مغازه
know-how(اسم)
اطلاع، فوت و فن، معلومات خاص، کاردانی
پیشنهاد کاربران
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ها، ژزفای، رمز و راز، اندرون، تنه، کنه، ریشه، چم و خم
know how
لم کاری ؛ فوت و فن آن. بند و گشای آن. سرّ خفی آن. حیله و چاره خفی آن. حیله و چاره نهانی آن. راه آن. طریق آن : هر کار لمی دارد؛ طریقی و راهی دارد.
ropes knowledge of how to do something; how to work something
کوک ِ کار ؛ شیوه ٔ آن. لم آن. سر آن. قسمت فنی آن : کوک کار را دانستن یا ندانستن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .