سلیم
فهم: نیروی دریافتن، نیروی گیرندگی مانند فهمش بالایی دارد یعنی نیروی دریافتنش یا نیروی گیرندگی اش بالاست.
واژه فهم
معادل ابجد 125
تعداد حروف 3
تلفظ fahem
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( اِمص . )
آواشناسی fahm
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
فَهُم:ف هم
پس آنان
فهم؛برداشت از هر چیزی با توجه به برداشت های قبلی که در ذهن به صورت افکار انباشت شده است.
درک
کلمه ( فهم ) به معناى آن است که ذهن آدمی در برخورد با خارج به نوعی عکس العمل نشان داده و صورت خارج را در خود نقش کند.
بینش
درک کردن، فهمیدن
ویر
فهم درک ادراک دریافت
شعور. دریافت. درک. شناخت.
درک و دریافت
فهم به ترکی: دوشونجه ، دوشونَجَک ، دوشونمَک ، آنلاماق ، آنلاییش ، باشا دوشمَگ
واژه mind همراه با معانی متعدد از قبیل تفکر، دانایی، روح وروان ابتدا از واژه سانسکریتی manas و matih به چم دانایی و تفکر مشتق شده که در اوستا manah و همچنین واژه مزدا Mazda می باشد. هم ریشه ای mind در انگلیسی متعددند مانند mind, mantra, manic, monitor. . .
در پهلوی " هزوارش ، اوزوارش " از بن هزواریدن به چم فهمیدن برابر فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
هزواریدن = فهماندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)