فنگ


    [word used in military commands and corresponding]

مترادف ها

bloodsucker (اسم)
خون اشام، زالو، فنگ، ر جانوری که خون می مکد

پیشنهاد کاربران

سنگ اندازی
واژه فنگ کاملا پارسی است صد درصد پارسی است چون در زبان یا گویش لربختیاری واژگانی اصل پارسی در آنها هست زبان گویش لربختیاری چون پیشینه به پارسی میانه می رسد در نتیجه واژه فنگ صد درصد پارسی است
بااقای مصیب مهراشیان مسکنی،
واقای محمدداوودابراهیمی.
که واژه تفنگ ووو
موافقم
درودها
فنگ به نتیجه عقلی بنده به معنای آتش است چرا که به روال مرسوم نتیجه کلمات امروز مخفف شده کلمات است مانند تفنگ که در گذشته توی فنگ بوده که به معنای آتش از درون به بیرون است و یا فن دک یا آتشک یا آتش کوچک
...
[مشاهده متن کامل]
یا اندک که درنتیجه فندک را شامل میشود که در قدیم در ، دژ ها به نام فنگاه یک تله ای مملو از آتش بر دیوار های قلعه ها نصب بود و آتش را بر سر دشمنان می ریختند که در ادبیات پارسی کاملا غریبه است و کم توجه و این واژه ها معلوم نیست در دوره کدام سلسله پدید آمده ولی به هر حال ادبیات بی بها در نظر هاست.

فنگ در زبان مردم خوزستان به معنی "تیله" می باشد ( فنگ بازی، تیله بازی )
در زبان شیرازی به معنای فنگ پروندن یعنی چرت و پرت گفتن
فنگ=زالو است که خونخوار می باشد و هرچیزی که خونخوار باشد فنگ میگویند مثل تفنگ یعنی داخل ان گلوله خونخوار است
فِنگ به معنی چو انداختن و شایع سازی

بپرس