فن

/fan/

    art
    branch of knowledge
    science
    etc.
    technique
    trick
    knack
    branch (of knowledge)
    greasepaint
    shift
    technology

فارسی به انگلیسی

فن انتقاد
critique, critic

فن اور
technician

فن اورانه
technical

فن بیان
oratory

فن تیراندازی با شمخال
musketry

فن چاپ
typography

فن زیباسازی پوست و گیسو
cosmetology

فن سالار
technocrat

فن سالاری
technocracy

فن شناختی
technological

فن شناس
technologist

فن شناسانه
technological

فن شناسی
technology

فن فن
sniffle

فن مداری
technocracy

فن معماری
architectonics

فن نمایش
dramatics

مترادف ها

art (اسم)
هنر، استعداد، فن، صنعت، استادی، نیرنگ

manner (اسم)
راه، رفتار، طرز عمل، عنوان، قسم، سیاق، فن، نوع، سبک، چگونگی، تربیت، ادب، روش، رسوم، طرز، طریقه، طریق، سان، طور، مسلک، سلیقه

mode (اسم)
طرز عمل، فن، مقام، سبک، رسم، وجه، طرز، اسلوب، طریقه، طریق، طور

technique (اسم)
فن، شیوه، تکنیک، روش فنی، شگرد فن، اصول مهارت

branch of knowledge (اسم)
فن

branch of science (اسم)
فن

پیشنهاد کاربران

فند در پارسی به چم ( معنی ) تکنیک، هنر، تک و تازیدن است. آفند به چم پاتک و دورکردن تازش است. آ در آغاز واژه چم آنرا وارونه میکند. فند به زبان عربی رفته شده �فن� و اکنون پارسی زبانها هم �فن� میگویند. وانگهی،
...
[مشاهده متن کامل]
در گذشته فند گفته میشده. برای جم ( جمع ) آن فنون درست نیست و باید �فن ها� یا درست تر �فندها� گفته شود.

فن را میتوان ساخت، ساخته، سازه هم بکار برد.
تجربه
رزاق
پن، هنر
پنکه
واژه فن به چم هنر، اربی شده پن است.
فن در زبان کردی ایلامی به معنای حیله است وکسی که در کارش فن به کار می برد را ( فن باز ) می گویند
طرفدار ( به فاری )
واژه فن
معادل ابجد 130
تعداد حروف 2
تلفظ fan[n]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: فنّ، جمع: فنون، جمع الجمع: افانین]
مختصات ( فَ نّ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی fan
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
#پند
بسیار شگفت آور است که بدانید از واژه پند
واژه فن ( حرفه ) در اوربی ( عربی )
و واژه path پس به چم راه در انگلیسی و واژه ponte پونته به چم پل در ایتالیایی
و واژه pont پون به چم پل در فرانسه ساخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه پند از ریشه واژه *pent - پنت ایرانی است. این واژه در پهلوی ( زبان اشکانیان ) به ریخت pand پند و پل در آمده است.
و همچنان پس از گذشت ۲ هزار سال در زبان پارسی بکار میروند.
این واژه به زبان یونانیان باستان راه یافته و به ریخت p�tos پاتوس و در زبان رومیان به ریخت pons پونس به چم پل در آمده است.
از ریشه واژه پند و پل پارسی و ایرانی واژگان زیر در سایر زبان ها ساخته شده است:
Arabic:�فَنّ‎� ( fann ) فن و حرفه
Kazakh:�пән� ( p�n ) پن
Turkishو Uzbek :�fen
Swahili:�fani
OldEnglish�:findan� ( English�find ) , پیدا نمودن
تمام واژگان زیر به چم ( معنی ) پل میباشند:
Latin�: pōns پونز� ( “bridge” ) پل
Asturian اتریشی:�ponte پونته
Frenchفرانسه :�pont. پون
Italian ایتالیایی:�ponte پونته
Portuguese پرتغالی :�ponte پونتهه
Romanianرومانیایی :�punte پونته به چم عرشه

Spanishاسپانیایی :�puente پوئنته
پل
Aromanianارمنی :�punti نقطه و نکته
Italian ایتالیایی: punti پونتی
نتکه ها پندها
دیگه خدا وکیلی این همه چیزش ایرانیه
@iranaryan
این واژه به خوبی نشان میدهد که ایرانیان نخستین پل سازان جهان بوده اند و این واژه در بیشتر بخش های اروپا و اسیا با آوای ایرانی و پارسی بیان میشود
منبع
MacKenzie, D. N. � ( 1971 ) , “pand”, in�A concise Pahlavi dictionary, London, New York, Toronto: Oxford University Press
De Vaan, Michiel� ( 2008 ) �Etymological Dictionary of Latin and the other Italic Languages� ( Leiden Indo - European Etymological Dictionary Series; 7 ) , Leiden, Boston: Brill, �→ISBN, �pages 479 - 480

اسم برای مغازه ابزارفروشی
حرفه، مهارت
رزاقی
کوک ِ کار ؛ شیوه ٔ آن. لم آن. سر آن. قسمت فنی آن : کوک کار را دانستن یا ندانستن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
روشمند
فکر می کنم منظورش در کل وسایل اینترنتیه
فن : اگر واژه پند ( =راه ) ریشه ی واژه فن نباشد میتوان واژه سُغدی غَنγan به معنای صنعت مهارت را ریشه واژه امروزین فن دانست همانطور که در واژگان الغنجیدن و الفنجیدن به معنای کسب کردن ، اکتساب ، کسب، حرف غ به ف بدل شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع : http://parsicwords. mihanblog. com/
دکتر کزازی واژه فن را با واژه بند در معنی دستان و نیرنگ هم ریشه می داند و در این مورد می نویسد: ( ( ریخت هایی دیگر از بند " پند و " فند " می تواند بود که هنوز به معنی شگرد و شیوه ی نازک و نغز در ریخت کوتاه شده ی " فن " در کُشتی کاربرد دارد . ) )
( ( بیامد به تخت کیی بر نشست
همه بند و نیرنگ تو کرد پست ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 316. )

تکنیک، هنر، حیله، رمز، شگرد، لم، نغمه، راه، روش
در گویش تاتی فَن به شیوه، روش گویند و فِن به مقعد، کون گویند.
در پارسی : فند
ترفند= نیرنگ

شگرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس