فلک الافلاک

/falakol~aflAk/

    empyrean

مترادف ها

empyrean (اسم)
عرش، فلک الافلاک، کره اتش

پیشنهاد کاربران

سلیم
فلک الافلاک: *نهمین و بالاترین سپهر که بر همه ی سپهر ها چیرگی دارد.
* *نام یک دژ تاریخی در شهر خرم آباد.
فلک الافلاک نام قلعه ای است در خرم آباد استان لرستان .
در محتوای هرکدام از گیتی ها یا دنیا ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار در پهنه بیکرانی و بینهایت حقیقی و واقعی ( نه بیکرانی و بینهایت لفظی یا کلمه یا واژه ای یا مفهوم و ایده انتزاعی فهمانی و عقلانی ) بطور یکسان و برابر تعداد هفت سامان یا نظام کلی کیهانی و یا به بیانی دیگر هفت عالم بهمراه هفت آسمان و هفت زمین وجود دارند. یعنی هفت فلک و نه هشت یا نُه یا ده تا. قوی ترین میکروسکوپ ها و تلسکوپ ها چه نسل پیشرفته کنونی و چه نسل های پیش رفته تر آنها در آینده های نزدیک و دور در مشاهده شش علم بهمراه شش فلک دیگر نمی توانند به انسان کوچکترین کمکی بنمایند غیر مشاهده همین عالم واقعی و عینی و شهودی بهمراه همین آسمان و زمین و هرچه که بین آنهاست. زیرا این هفت عالم و این افلاک و زمین هفتگانه بصورت طبقه بر طبقه و یا به شکل محیط و محاط و بطور همزمان موجود نیستند بلکه فقط یکی از آنها به ظهور و پیدایش و کثرت رسیده و میرسد و خواهد رسید ( به زبان فلسفی فنومنی یا پدیداری ) و شش تای دیگر بصورت شش امکان کلی و بالقوه ای در باطن همین دنیای واقعی و عینی و شهودی موجود اند ( به زبان فلسفی نوومنی یا متایی و یا استعلایی ) و تا زمانیکه به فعلیت در نیایند ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر اند و از خود هم دارای استعداد حرکت نمی باشند بلکه توسط لحظه جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی موجود در طبیعت و کیهان بهمراه واقعیت لحظه به لحظه و بطور خستگی ناپذیر و بدون وقفه بسوی آینده و وقوع مه بانگ بعدی حرکت و سوق داده می شوند و موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی در این شش بخش باطنی بصورت موجودات مجرد وجود ندارند بلکه هرکدام از آنها به شکل یک امکان بالقوه ای جزئی. افراد انسانی و موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی در این عالم فقط به این دنیا تعلق دارند و نه به آن شش دنیای دیگر . سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی یا به بیانی دیگر عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه آن پشت سرهم و در طول همدیگر در فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده و همیشه مساوی با طول عمر کلی محتوای کیهان یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی محتوا در مرکز و وقوع دو مه بانگ متوالی به ظهور و پیدایش و کثرت می رسند و عمر های کلی و جزئی دنیوی خودرا تجربه و سپری می نمایند و آنهم همگی در یک مرتبه و درجه تکاملی مساوی و هرکدام بنوبه خاص و ویژه خویش در مراتب و درجات تکاملی برتر نسبت به حالت قبلی در فواصل زمانی مساوی با هفت برابر طول عمر کلی یا دهر کیهانی به ظهور و پیدایش و کثرت می رسند و هرکدام بین دو سرحد یکی نهایت نقصان و امکان اخس ( پس از وقوع اولین مه بانگ ) و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف ( قبل از وقوع آخرین مه بانگ ) و الا آخر تا رسیدن به حالت آفرینش اولیه همین واقعیت و طبیعت و کیهان هم ظاهر و باطن آن در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین. پس از سپری شدن آن زندگی بسیار طولانی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی این سفر مقطعی و نزولی و صعودی دوباره در یک مرتبه و درجه تکاملی برتر نسبت به سفر فعلی از نو آغار خواهد شد و الا آخر بدون هیچگونه پایانی. هدف غائی یا نهائی هرکدام از این سفر های مقطعی در پایان راه یعنی در معاد همیشه بازگشت به همان حالت و کمیت و کیفیت بهشت برین می باشد، اما هدف غائی یا نهائی سفر کلی و تکاملی بی پایان رسیدن انسان به سطح مطلقیت و بیکرانی خداوند متعال می باشد و از آنجاییکه انسان یک موجود محدود و متناهی و مخلوق یا آفریده شده می باشد و هیچگاه نمی تواند به سطح خالق یا آفریدگار خویش صعود و ارتقاء یابد، لذا سفر کلی و تکاملی ضرورتا پایان ناپذیر خواهد بود.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشینیان انسانی در کلیه میدان های معرفتی چه اسطوره ای و افسانه ای و حماسی و چه وحیانی و حدیثی و روائی و چه فلسفی و چه عرفانی و چه ادب و شعر و هنر و چه شناخت علمی تا نیمه های قرن پیش به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و متعاقب آن وقوع مه بانگ های متوالی علم و آگاهی نداشته اند و حتا نتوانسته اند بین نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی - ازلی - ابدی و زندگی بسیار طولانی درون آن در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی از یک طرف و سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی در طول این سفر مقطعی و نزولی و صعودی با درجات و مراتب مختلف و فراوان تکاملی از طرف دیگر فرق و تمیز قائل شوند.
در همین زمینه لازم به اشاره می دانم که دو داستان بنیادی و مشترک ادیان به اصطلاح توحیدی - ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد دو افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است. دو وعده عمده و مشترک این سه دین بخصوص مسیحیت و اسلام ؛یکی زندگی جاودانه بهشتی بهمراه پاداش های فراوان برای پیروان ایسا و محمّد و دیگری زندگی خلد یا جاودانه جهنمی بهمراه عذاب و سزاهای فراوان برای دیگران و دگر باوران و دگر اندیشان بجای خود بماند که رد آن خارج از توان این کامنت کوتاه یا پیامک می باشد، اما در همین رابطه بطور مختصر خدمت خوانندگان گرامی عرض می نمایم که شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری و آئین یکتاپرستی هم یک تهفه ارزنده و بدرد بخور آسمانی و مفید به حال انسان نبوده و نمی باشد و هیچ چیز دیگری نیست غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی.
در باب ختم کلام :
بر اساس بینش و باور فردی من، خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه بر زبان و در ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجّوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. و در هیچ زمان و بیزمانی و در هیچ مکان و بیمکانی هیچگاه هیچ فرد انسانی را بابت پندارها و گفتار ها و رفتار های بد دنیوی و هیچ بابت دیگری هرگز مورد استنطاق و مؤاخذه و بازپرسی و بازجوئی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد داد و هیچ انسانی را به عذاب و سزای جهنمی محکوم و دچار و گرفتار و نخواهد نمود. به کوری چشمان و کری گوشان اهریمن یا ابلیس و یا شیطان آئینی و دینی و مذهبی و ایدئولوژیکی و فرقه ای و حلقه ای که یک مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل ناقص بشری از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد و در خارج از ذهن انسان هیچگونه موجودیت و مصداق بیرونی ندارد.

این احتمال قریب به یقین می باشد که انتخاب این عنوان یعنی دژ یا قلعه هفت برج و یا فلک الافلاک توسط ایرانیان در دوران ساسانی ریشه در آسمان های هفت گانه ارسطو داشته بوده باشد که کره زمین ساکن و ثابت در سر
...
[مشاهده متن کامل]
جای خود در مرکز آنها ایستاده باشد و هیئت یا نجوم بطلمیوسی مندرج در المجست و بعدا سماوات سبع و الارض قرآن هم ریشه در آن دو جهان بینی داشته باشد و یا اینکه این سه بینش و نگرش فلکی و ارضی یا زمینی یعنی ارسطویی و بطلمیوسی و قرآنی ریشه در راز و معنای نهفته در پشت پرده ظاهر رسم هفت سین ایرانیان داشته اند و آن راز و معنای ژرف عبارت بوده است از سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی و نه هفت سبزی کاشتنی و برداشتنی و پختنی و خوردنی و نوش جان کردنی. کاخ اکباتانا مقر پادشاهان ماد هم گویا هفت حصار یا دیوار تو در تو با هفت رنگ مختلف داشته است به رنگ های رنگین کمان گویا نشانه عهد و پیمان آفریدگار کائنات با نوآه ( نوح ) .

فلک الافلاک نام قلعه ای از دوران امپراتوری ساسانیان در شهر خرم آباد مرکز استان لرستان است. این قلعه یکی از آثار ملی ایران و یکی از مکان های گردش پذیر ایران است.
سپهران سپهر. [ س ِ پ ِ س ِ پ ِ ] ( اِ مرکب ) فارسی فلک الافلاک چنانکه شیدان شید ترجمه نورالانوار است. ( آنندراج ) . برساخته آذر کیوان است.
شاپورخواست: برپایه نسک " ایران در زمان ساسانیا نوشته کریستین سن " به خواست شاپور ساسانی بر بالای تپه ای در نزدیکی شهر خرم آباد کنونی دژی ساخته شد که آنرا دژ شاپور خواست نام نهادند .
این دژ در روزگار چیرگی تازیان بر ایران " فلک الافلاک " یعنی گردونی بر فراز گردون ها نام گذاری گردید.

بپرس