فلوس

/fulus/

    small copper coins
    scales
    purging cassia
    cassia-pods
    cassia fistula
    dough
    shekels

مترادف ها

cassia (اسم)
فلوس، سنا، پرک هندی، درخت فلوس

پیشنهاد کاربران

درخت خیار چنبر
فلوس، فالیس ( بیزانسی ) یا فلس ( عربی ) ؛ سکهٔ مسین که نخستین بار در زمان دیوکلسین امپراتوری روم شرقی یا بیزانس ( ۵۰۰ پس از میلاد ) ضرب شد. در فارسی به سکهٔ فلس، «پشیز»، «قاز»، «پاپاسی» یا «پول سیاه» هم می گفتند چون این سکه های مسی پس از مدتی سیاه می شد و در مقابل، عنوان پول سفید برای درهم که جنس آن از نقره بود؛ بکار می رفت.
...
[مشاهده متن کامل]

فلوس هنوز در بسیاری از کشورها به عنوان یکای پول جزء به کار می رود. در بحرین، عراق، اردن، کویت و یمن هر صد فلوس یک دینار است و در امارات متحدهٔ عربی یکای جزء درهم، فلوس است که هر صد تای آن یک درهم می شود. همین طور در کشورهای دیگر مانند مقدونیه و مراکش هم رواج دارد.

فلوسفلوسفلوس
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/فلوس
فلوس Cassia
نام علمی Cassia Fistula
پولهای کم ارزش
فلوس درختی که به آن خرنوب نیز گفته می شود. درختی بومی جنوب ایران و یونان روم صغیر ( ترکیه کنونی ) در کشورهای امریکای لاتین نیز گونه هایی از این درخت می روید.
خرنوب از درختان باستانی هست ( نزدی پنج هزار سال پیش ) که از آن در نبشته های گلین سومری نیز نام برده شده است .
فلوس، فالیس ( بیزانسی ) یا فلس ( عربی ) ؛ سکهٔ مسین که نخستین بار در زمان دایاکلیشن امپراتوری روم شرقی یا بیزانس ( ۵۰۰ پس از میلاد ) ضرب شد. در فارسی به سکهٔ فلس، �پشیز�، �قاز�، �پاپاسی� یا �پول سیاه� هم می گفتند. چون این سکه های مسی پس از مدتی سیاه می شد و در مقابل، عنوان پول سفید برای درهم که جنس آن از نقره بود؛ بکار می رفت.
...
[مشاهده متن کامل]

فلوس هنوز در بسیاری از کشورها به عنوان یکای پول جزء به کار می رود. در بحرین، عراق، اردن، کویت و یمن هر صد فلوس یک دینار است و در امارات متحدهٔ عربی یکای جزء درهم، فلوس است که هر صد تای آن یک درهم می شود. همین طور در کشورهای دیگر مانند مقدونیه و مراکش هم رواج دارد.

سکه فلوس از دوران قاجار؛ بر روی آن نشان شیر و خورشید و بر پشت آن عنوان �فلوس� و نام ایران بچشم می خورد.
فلوس و خرنوب 44. چن تسان ـ کی در Pen ts‛ao ši i که در نیمه نخست سده هشتم نگاشته، اطلاعات زیر را دربــاره گیاهی بیــــــــگانه به دســــــــــت داده است:’’ a - lo - p‛o ( *a - lak - bwut ) در ســـــــــــــــرزمــــــــــین فو ـ لین ( سوریه ) می روید، میـــــــــــــوه
...
[مشاهده متن کامل]

آن به tsao kia ( Gleditschia ]لیلکی[ یا Gymnocladus sinensis ) می ماند اما گردتر و درازتر؛ شیرین است و خوشمزه. " 1 در Čen lei pen ts‛ao2 آمده است: ’’a - lo - p‛o در سرزمین فو ـ شی ( Fu - ši ) می روید‘‘؛ یعنی بو جا ( Bhoja ) ، سوماترا. سپس همان باز نمود بالا را بر پایه نوشته
چن تسان ـ کی، و p‛o - lo - men tsao kia را هم همبرابرش آورده است. به گفته لی شی ـ چن3 در اینجا پو ـ لو من ( P‛o - lo - men ) نام سرزمینی در ســی ـ یو ( Si - yü ) ( ’’سرزمین های باختری ‘‘ ) و پو ـ سه نام سرزمین بربرهای جنوب باختری، یعنی پو ـ سه مالایاست. وی نام p‛o - lo - men
tsao kia را که بدین ترتیب به معنای ’’Gleditschia ی سرزمین پو ـ لو ـ من‘‘ است به چن تسان ـ کی نسبت داده، اما در متنی که از این نویسنده آورده است چنین نامی نیست. سرزمین پو ـ لو ـ منِ مورد بحث در اینجا همان است که در Man šu آمده است. 4 تعریفی به نسبت کاملتر
از این درخت بیگانه در Yu yan tsa tsu5 آمده است: ’’زیستگاه tsao kia ( Gleditschia ) ی ایرانی در سرزمین پو ـ سه ( ایران ) است و در آنجا آن را hu - ye - yen - mo می نامند، حال آنکه در فو ـ لین a - li - k‛ü - fa نامیده می شود. 6 بلندای درخت بین ده تا دوازده متر است و دورتنه
آن یک تا یک و نیم متر با برگهای چـــــون Citrus medica ]لیمو ترش[ ( kou yüan ) اما کوچکتر و کوتاهتر. در فصل سرد خزان نمی کند. 7 گل نمی دهد، اما میوه می آورد. 8 درازای نیام آن حدود شصت سانتی متر است. درون نیام پوسته هایی ( ko ko ) هست . درون هر یک از این پوسته ها
دانه سرخ و بسیار سخت یک انگشتی هست. قسمت داخلی ]گوشت آن[ به سیاهی مرکب ]چین[ و به شیرینی نبات است. خوردنی است و آن را در قرابادین نیز کنند. " درخت مورد بحث هنوز شناسایی نشده است، یا دست کم در منابع چین شناسی چنین نشده است. 1 نام a - lo - p‛o سنسکریت است؛ و صورت
باستـــــــــــانی ( bud ) - bwut ( rak , rag ) *a - lakآوانگاشت درست و منطقی aragbadha ، aragvadha ، āragvadha یا ārgvadha ، است؛ همان Cassia یا Cathartocarpus fistula ( Leguminosae ) که پیشتر کرکه ( Caraka ) حکیم از آن نام برده و آن را suvarnaka ( ’’زرین‘‘ ) و rājataru
( ’’درخت شاه‘‘ ) نیز نامیده اند. 2 این درخت، که آن را آبنوس دروغین هند ( Indian laburnum ) یا فلوس ( purging cassia یا pudding pipe tree ) می نامند؛ بخاطر ماده ای که از غلافهای خاص آن به دست می آید ( در فرانسه canéficier ) ، بومی هند، سیلان و مجمع الجزایر3 ( سوماترا
و پوـ سه مالایا در نزد چینی ها ) است که ’’وقتی به گل می نشیند زیبایی شگفت انگیزی دارد و اندک اند درختانی که در زیبایی به پای انبوه خوشه های بلند و آویخته گلهای زرد روشن در میان شاخ و برگهای نورسیده سبز شاداب آن برسند. 4‘‘ میوه، که در بیشتر بازارهای هند یافت
می شود، نیامی است قهوه ای به درازای نزدیک به شصت و قطر دو سانتی متر. این نیام به شماری بیش از چهل خانه بخش شده و در هر یک از آنها یک دانه خاگی براق و صیقلی جای دارد. ازیراست که چینی ها آن را چون نیام Gleditschia دانسته اند که کاملاً بجاست. این نیامها را غلاف
فلوس می شناسند. در کــــــــــــتاب ’’گنجیـــــــــــنه گیاه شناسی‘‘ [Treasury & Botany] غلاف فلوس را چنین خوانده اند: ’’استوانه ای، سیاه رنگ، چوبی، به درازای سی تا شصت سانتی متر، بی چاک اما دارای سه چین دراز، درونه آن با تیغه هایی عرضی بیرون زده از نهنج
به چندین خانه تقسیم شده است. هر خانه میوه دانه ای دارد که در گوشت میوه جای گرفته و به عنوان مسهلی ملایم بکار رود. " من از کشت این درخت در آسیا اطلاعی ندارم؛ گارسیا دا اورتا تأکید کرده که تنها خودروی آنرا دیده است. 1 بازنمود درخت و میوه آن در Yu yan tsa tsu
کمابیش درست است. بلندای Cassia fistula ]فلوس[ براستی بین شش تا نه متر است ( در جامائیکا بلندای آن حتی به پانزده متر می رسد ) . همانطور که در این مرجع گفته شده، دانه آن قهوه ای سرخ فام و گوشتش سیاه رنگ و لزج است. وقتی شناسائی نام سنسکریت بالا برایم قطعی شد، کاملاً
طبیعی بود که به " Shokubutsu mei - i" نوشته ماتسومورا مراجعه کنم و در شماره 754 پی Cassia fistula بگردم: با شگفتی و خشنودی دیدم که همانجا آمده است: " Cassia fistula namban - saikachi" . معنای واژه به واژه ی این نام ژاپنی عبارت است از: " Gleditschia japonica ( saikači
برابر است با همان tsao kia - tse چینی ) از بربرهای جنوبی" ( همان نان فان/Nan Fan چینی ) . بدین ترتیب گیاهشناسان ژاپنی توانسته بودند از روی باز نمود این گیاه به تشخیصی مشابه برسند، اما چنان که از پیروی آنها از صورت نادرست a - p‛o - lo که در pen ts‛ao kan mu تأیید شده
بر می آید به تناظرِ لغت شناختی این نام با نام سنسکریت درخت توجه نکرده اند. این مورد از نظر روش شناسی جالب است، زیرا نشان می دهد که پژوهشهای گیاه شناختی و زبان شناختی چطور مکمل و موید یکدیگر توانند بود: پس نتیجه این شناسایی چون و چرا نمی پذیرد؛ فرایند ردّ a - p‛o - lo
کامل می شود، و نشاندن a - lo - p‛o به جای آن، چنان که در Čen lei pen ts‛ao آمده، دیگر تنها حدس یا تصحیح لغت شناسی نیست بلکه قطعیت یک حقیقت مسلم را می یابد. اعراب میوه این درخت را xarnub hindi ]خرنوب هندی[ ( ’’indian carob‘‘ ) 2 و xiyār šanbār ]خیار شنبر[ ( ’’خیار
گردنبند دار‘‘ به دلیل رشته های دراز گلهای طلایی آن ) می نامند. 3 ابوالعباس ملقب به النّباتی ( ’’گیاهشناس‘‘ ) ، که به سال 1239 در اشبیلیه ( سِویل ) در گذشت و معلم ابن بیطار بود که قسمتهایی از کتاب از دست رفته . . .

بپرس