فلز

/felezz/

    metal
    mettle
    nature

فارسی به انگلیسی

فلز الات
hardware, metal ware

فلز اندود کردن با جریان برق
galvanize

فلز به صورت صفحه
sheet metal

فلز پوش کردن
plate

فلز خاکی
earth metal

فلز ریخته گری شده
casting

فلز سفید
white metal

فلز شناس
metallurgist

فلز شناسی
metallurgy

فلز لعاب دار
tole

فلز مانند
metallic

فلز مرکب
alloy

فلز منقوش
tole

فلز کم بها
base metal

مترادف ها

iron (اسم)
اتو، اهن، اطو، فلز

metal (اسم)
ماده، جسم، فلز، ماده مذاب

پیشنهاد کاربران

واژه فلز
معادل ابجد 117
تعداد حروف 3
تلفظ felez[z]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: فلزّ] ( شیمی )
مختصات ( فِ لِ زّ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی felezz
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
فیلیز در ترکیه به جوانه گفته میشود
خار پارسی فلز را گویند و سنگ خارا را نیز چون مانند فلز نموده و سنگ خاره گفته اند.
برابر دیگر پارسی آن ایوخشوست و " داتو" است
تیر در سنگ نشسته تا سوفار
خار پشتی نموده پشته خار.
امیرخسرو (
در پهلوی می شود: ایوخشوست
برابر دیگر پارسی آن" داتو" است.
لغت عربیزه فلز filiz گویش دیگر واژه آریایی پلز یا پلنز به معنای درخشنده نورافشان تابنده براق است که از ریشه هندواروپایی ( s ) plēnd به معنای درخشنده ستانده شده و با لغت splendid در انگلیسی همخانواده است. پلز در گرجستان به شکل pilenz به معنای مس به کار میرود სპილენძი spilendzi که گویش دیگر պղինձ plindz در ارمنستان و برنج birinj ( فلز برنج ) در ایران و برنز bronze در انگلیس است.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع : http://parsicwords. mihanblog. com/

ایخشت
در دهخدا جستجو شود
فلز بر خلاف آنچه نویسندگان گذشته نوشته اند تازی نیست و معرب است.
فلز و فولاذ و فولاد معرب واژه فارسی سره پولاد هستند. ( بنمایه:الالفاظ الفارسی المعربه از علی شیر برگه 121 )
جوش برابر فارسی فلز هست. هفت جوش به نشان هفت فلز ناب شناخته شده ایرانیان باستان "زر سیم مس آهن سرب مس جست سرب ارزیر" هست

بپرس