دوستانی که میگویند فلات پارسی است و عربها هضبه میگویند برادر من فلات از بیخ پارسی نیست یک واژه عربی است به معنی بیابان و مترجمین انرا به جای پلاتو نهادند در عربی به پلاتو هضبه و نجد میگویند و در پارسی
... [مشاهده متن کامل] بدان پشته میگویند پشته از روزگار پیشین بود و در پارسی واژه فلات نبود این واژه را مترجمین در همین صد سال اوردند - اگر پیشتر واژه فلات در پارسی بود و انرا برابر پشته اورده بودند انگاه سخن شما درست بود - پارسی پلاتو پشته است - حتی چیزی که بدان میز میگوییم نیز نام درستش پشته است و این وازه میز از میزد به معنی. مهمانی گرفته شده وگرنه نام اصلیش پشته است. پشت/پشن/پثن/پهن همه به معنی پهن است و همه با هم همخانواده و از یک ریشه هستند - پلاتو نیز با پشته همخانواده است در زبان اریان ش /ل به هم میگردند مانند هلم هشتم هلی هستی هلد هشت - همه چیز را زور چپانی و با نادانی نگویید. اگر پیشتر وازه فلات در پارسی بود و به چم پشته بود و عربها نیز انرا به چم پشته به کار میبردند انگاه میتوانستید بگویید عربها از ما گرفتند اما همه چیز را با زور چپانی نمیتوان گفت
فلات برخلاف ترجمه دهخدا بلند نیست بلکه فلاتflat -
plateau بمعنی پهن ومسطح و صاف است البته جوانان دل میسوزانند ومیخوان معادل فارسی بیارن ولی در تاریخ همیشه کلمه روان مارو عربا گرفتند وما باز دوباره کلمه سخت را ساختیم تا صدهاسال بعد روان بشه
پلات که معرب آن فلات یا خشکی ربع مسکون زمین است که سر از آب بیرون درآورده مانند فلات آتشفشانی که بصورت جزیره هنوز هم در حال رویش است و بخاطر پراکندگی آن در سرتاسر سیاره زمین که تا کنون تنها سیاره منظومه
... [مشاهده متن کامل] شمسی است که سه چهارم آن را آب فرا گرفته و وقتیکه سیاره ای از یخ به فرمان پروردگار خود را بزمین سرخ مذاب زد ضمن اینکه آن را سرد نمود استارت و سویچ حیات را زد و قرآن مجید در سوره انبیاء آیه 30چه زیبا فرموده وجعلنا من الماء کل شی حی ما حیات را از آب آفریدیم پس پلات همان خشکی های پراکنده است
فلات - معرب پلات است و پلات به معنی وسیع و گسترده است و هنوز کار برد دارد پرت، وپلا یعنی پراکنده و واژه پراکنده هم پلاکنده است و معنی پخش هم میدهد پس فلات نیست و پلات اایران است، هنوز هم میگوییم پخش و پلا کن
زمین هموار ومسطح. دشت بیابان
واژه فلات کاملا پارسی است چون در عربی می شود هضبة این واژه یعنی فلات صد درصد پارسی است.
Plateau : فلات ( پلَ تُ )
Plato : افلاطون ( پلِی تُ/دُ )
بُلَنددَشت
بُلَندَشت
بالادَشت
فَرازدَشت
بُلَندتَخت
بالاتَخت
فَرازتَخت
شَوَند ( دلیل ) : فلات به چمِ جایی است هموار و تخت ( مسطح ) و "دشت مانند"، که در یک "بلندی" جای گرفته.
بیدا
فلات :بلندی - فرازتپه
برزگاه ( بضم با )
بالستان ( بالا ِ ستان )
فراپهنه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)