فغان

/faqAn/

    groan
    wail
    alas
    alas!

مترادف ها

shout (اسم)
فریاد، جیغ، داد، فغان

whine (اسم)
ناله، فغان

پیشنهاد کاربران

همی نالدم، استخوان از جدایی
فغان از جدایی، فغان از جدایی
های های، صدای گریه وناله، شوروغوغای ماتم زدگان.
گریه کردن
گریه وزاری وشیون
گریه وزاری
فغان کسی از کیوان بر گذشتن :کنایه ای ایماست از بلندی بسیار فغان
دو کودک بدیدند مرده ، به تشت ؛
ز ایوان به کیوان فغان بر گذشت
دکتر کزازی در این مورد می نویسد :《 در اختر شناسی کهن ، کیوان برترین ِ هفتگان شمرده میشده است و در شاهنامه ، نماد بلندی است . 》
...
[مشاهده متن کامل]

نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۶.

بیداد

بپرس