فضله

/fazle/

    excrement
    dropping
    feces
    residue

مترادف ها

excrement (اسم)
نجاست، پس مانده، مدفوع، زوائد، فضله، سگاله، عن

residue (اسم)
ته نشین، باقی مانده، پس مانده، زیادتی، فضله، فضولات، پس ماند، قسمت باقی مانده، تفاله مانده

remainder (اسم)
باقی، باقی مانده، پس مانده، فضله، سایرین

پیشنهاد کاربران

فاضلاب. یا فازلا آب؟؟اگر کلمه ایی عربی نیست. و با حروف مخصوص عربی ( ح. ع. ث. ص. ض. ذ. ط. ظ ) نوشته شده است. یعنی آن کلمه تورکی است. فازلا ( اضافی ) فازلاب. بروزن تالاب. مرداب. سرداب. گندآب. . . تورکی است
نیاکان تیزهوش ما ایرانیان به تازیان که نزدیک به دو سده سوار بر اسب به �عجم� ( به آرشِ �لال� و �گنگ� ) فضل می فروختند، یک �ه� کوچک به چنان فضلی افزوده و آرشی نوین، سزاوار آن تبار خونریز و وامانده بخشیدند. واژه ی �فضلة� در عربی، نه به آرش سرگین جانوران که به آرش بازمانده ی هر چیزی است.
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۲۷ آذر ماه ۱۳۹۶
https://www. behzadbozorgmehr. com/2017/12/blog - post_69. html

فاضلاب ( آب با فضیلت ) ، فضله ( مدفوع با فضیلت ) ، فضولی ( آدم فضول ) نننننننننننننننننننه ، کلمات تورکی را عمدا با حروف مخصوص عربی ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) می نویسند . و به کلمات تورکی هویت عربی می دهند. .
...
[مشاهده متن کامل]
. . . . فازلا=اضافی ( در تورکی ) فازلاسی ( مثلا یوخوی نون ) زرر ( ضرر ) آزی یارار ( فایده ) . . . فازلاب بر وزن تالاب، سیلاب، دولاب، زقالاب، زیلاب. یک کلمه ی تورکی است به معنای آب اضافی هامام و دستشویی. . . . . . . . . . . فزله ( مدفوع موش ) . . . . . فیزولی شاعر نامدار آذربایجان اهل فیزول باکو

ریخ

ریخ

بپرس