فضاحت

/fezAhat/

    disgrace

فارسی به انگلیسی

فضاحت امیز
disgraceful

فضاحت کردن
to act disgracefully

مترادف ها

shame (اسم)
سرافکندگی، ننگ، عار، فضاحت، خجالت، خجلت، ازرم، شرم، شرمساری

disgrace (اسم)
رسوایی، افتضاح، عار، فضاحت، سیه رویی، بیابرویی

opprobrium (اسم)
خفت، زشتی، ننگ، رسوایی، فضاحت، ناسزاگو

پیشنهاد کاربران

فضاحت. [ ف َ ح َ ] ( ع اِمص ) رسوایی. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به فضاحة شود.
فضاحة. [ ف َ ح َ ] ( ع اِمص ) رسوایی. ( منتهی الارب ) . آشکار کردن بدیها. ( از اقرب الموارد ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
فضاحت = کَستی
روسیاهی
بی آبرو شدن
عیب