فشاری

/feSAri/

    pressed

فارسی به انگلیسی

فشاری کششی
push-pull

مترادف ها

compressive (صفت)
فشرده، فشاری، هم فشارنده، مایه تراکم

pressing (صفت)
مصر، فشاری، مبرم، فشاراور، عاجل

پیشنهاد کاربران

به کسی که زود از کوره در می رود می گویند. معمولا این شخص سطح کمی هم دارد و فشار را نمی تواند پخش کند.
Triggered = فشاری

بپرس