بالاترین درجه
فش ریشەی افشان و فشاندن و. . . البتە بە زبان کردی معنی افشان ، باز ، گشاد و . . . را میدهد.
احتمالا فشنک ، فشفشە و . . . از همین خانوادە است
فش ( feƨ )
پیشوند به مانکِ فشرده، کمپرس
نمونه: فشوای ( feƨvay ) =هوای فشرده
فش یکی از قدیمی ترین روستاهای ایران است زمانی شکارگاه خسرو پرویز بوده و در زمان جنگ نهاوند بسیار شهری آباد بوده است
فَشْ: ریختی کهنتر از " وش " و از ویژگی های سبکی شاهنامه
( ( کی اژدهافش بیامد چو باد
به ایران زمین تاج بر سر نهاد ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 284. )
بابا فش یعنی فش دیگه مثال انگل جامعه خودش معلومه دیگه همش خرافاته میا ن از خودشان به حرف درمیارن مفنی این میشه این
فش همان فش هست یعنی حرف نابه جا
فش نام یک روستا از توابعه شهر کنگاور در استان کرمانشاه است . . . شکارگاه خوسرو پرویز بوده. . . که به خاطر نیزار هایی که در این منطقه بوده و در زمان باد یا نسیم شبیه یال اسب میشده . . خسرو پرویز اسم فش رو روی اون منطقه میزاره . .
پریشان
فش. ( مازنی ) ، جهش ناگهانی مایعات از یک فضای بسته به بیرون. "خون فش بزو" - "خون جهش زد".