فش


    squirting or gushing
    dash
    fizz
    zip

فارسی به انگلیسی

فش فش
fizzle, whoosh

فش فش کردن
fizzle, hiss, whoosh

مترادف ها

crest (اسم)
قله، طره، تاج، ستیغ، یال، کلاله، بالاترین درجه، فش

purl (اسم)
حاشیه، گلابتون، زری، فش، سرمه، کوک برجسته و قلابی، زمزمه آب، صدای شرشر، مشروب مالت، ابجو دارای ادویه معطر، حلقه دود یا بخار

mane (اسم)
یال، فش

hush (اسم)
ارام، فش، باغبانی، خموشی

پیشنهاد کاربران

فش ریشەی افشان و فشاندن و. . . البتە بە زبان کردی معنی افشان ، باز ، گشاد و . . . را میدهد.
احتمالا فشنک ، فشفشە و . . . از همین خانوادە است
فش ( feƨ )
پیشوند به مانکِ فشرده، کمپرس
نمونه: فشوای ( feƨvay ) =هوای فشرده
فش یکی از قدیمی ترین روستاهای ایران است زمانی شکارگاه خسرو پرویز بوده و در زمان جنگ نهاوند بسیار شهری آباد بوده است
فَشْ: ریختی کهنتر از " وش " و از ویژگی های سبکی شاهنامه
( ( کی اژدهافش بیامد چو باد
به ایران زمین تاج بر سر نهاد ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 284. )

بابا فش یعنی فش دیگه مثال انگل جامعه خودش معلومه دیگه همش خرافاته میا ن از خودشان به حرف درمیارن مفنی این میشه این
فش همان فش هست یعنی حرف نابه جا
فش نام یک روستا از توابعه شهر کنگاور در استان کرمانشاه است . . . شکارگاه خوسرو پرویز بوده. . . که به خاطر نیزار هایی که در این منطقه بوده و در زمان باد یا نسیم شبیه یال اسب میشده . . خسرو پرویز اسم فش رو روی اون منطقه میزاره . .
پریشان
فش. ( مازنی ) ، جهش ناگهانی مایعات از یک فضای بسته به بیرون. "خون فش بزو" - "خون جهش زد".

بپرس