rescind
فسخ کردن
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
منسوخ کردن، لغو کردن، باطل کردن، خنثی کردن، فسخ کردن
لغو کردن، باطل کردن، خنثی نمودن، خنثی کردن، فسخ کردن، قلم زدن
لغو کردن، فسخ کردن
تخفیف دادن، کاستن، باطل کردن، خفت دادن، فسخ کردن، کسر کردن، عمل موهن انجام دادن
لغو کردن، باطل کردن، فسخ کردن
لغو کردن، فسخ کردن، باطل ساختن
فسخ کردن، محدود کردن، خاتمه دادن، بپایان رساندن، پایان یافتن، منجر شدن، پایان دادن، منقضی کردن
پیشنهاد کاربران
🇮🇷 واژه ی برنهاده: برافکندن 🇮🇷
جلوگیری کردن