پنهان شدن، فریفتن، سرهم بندی کردن، اهسته حرکت کردن
گول زدن، فریفتن، فریب دادن، خدعه کردن، جر زدن، مغبون کردن
پیش بردن، تکان دادن، گول زدن، فریفتن، بزور وادار کردن، هل دادن، فشار دادن
به طمع انداختن، فریفتن، اغوا کردن
فریفتن، اغوا کردن، بوسیله تطمیع بدام انداختن، بطمع طعمه یا سودی گرفتار کردن
فریفتن، بدام انداختن
مسحور کردن، افسون کردن، فریفتن
سرگرم کردن، فریفتن، بدام انداختن، از راه بدر بردن، گمراه کردن و بردن
جلب کردن، فریفتن، اغوا کردن، بدام کشیدن
گول زدن، اغفال کردن، فریفتن، فریب دادن، مغبون کردن، پا زدن
مسحور کردن، افسون کردن، فریفتن
اغفال کردن، فریفتن، فریب دادن
افسون کردن، فریفتن، جادو کردن، سحر کردن، طلسم کردن، بدام عشق انداختن، مسحور شدن
فریفتن، اغوا کردن، گمراه کردن، از راه بدر کردن، مفتون کردن
فریفتن، شکست دادن
فریفتن، اسیر کردن
فریفتن، فریب دادن، مغبون کردن
فریفتن، اغوا کردن، دچار وسوسه کردن
فریفتن
گول زدن، فریفتن، فریب دادن، به جیب ریختن
فریفتن، ناگهان معشوق را رها کردن
فریفتن، هیپنوتیزم کردن، هیپنوتیزم شدن