فریضه

/farize/

    precept
    religious duty
    act
    precept (of god)

پیشنهاد کاربران

فریضه : فریضه اسم دختر ( عربی ) به معنی واجب - لازم - نماز
وام ایزدی ؛ فریضه نماز و روزه و حج و غیره. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
چو وام ایزدی بنهاده باشم
مرا ده ساتگینی بر تو وام است.
منوچهری.
فریز = آنچه باید انجام شود
{گمان می کنم واژه فریضه عربی از همین واژه گرفته شده است}
بن خان: فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی
#پارسی دوست
obligatory acts ( faridah )
《 پارسی را پاس بِداریم》
فَریضه
واژه ای پارسی وَ اَرَبیده شُده یِ : فَریزه : فَر - ایز ه
فَر یا فَرّ یا فَرر = آتَش ، آزَر ( آذَر ) ، آتَر ، آدَر ، آگُر ( آجُر )
- ایزه = پَس وَندِ کُنَنده ( فاعِل ) مانَندِ : دوشیزه، پاکیزه. . .
...
[مشاهده متن کامل]

فَریزه = نامیده شُده به آتَش
دوشیزه = نامیده شُده به دوشیدَنِ شیر
پاکیزه = نامیده شُده به پاکی وَ ناهیتی

واجب دینی
واجب دینی ، کارهای واجب دینی

بپرس