غلطکاری . [ غ َ ل َ ] ( حامص مرکب ) در مغلطه انداختن . ( آنندراج ) . فریبندگی . حیله سازی و رنگ آمیزی . ( ناظم الاطباء ) : بترس از غلطکاری روزگار که چون ما بسی را غلط کرد کار. نظامی ( از بهار عجم ) ( آنندراج ) . ... [مشاهده متن کامل]
با من آن یار فارغ از یاری یا غلط کرد یا غلطکاری . نظامی . مرا کار با نغز گفتاری است همه کار من خود غلطکاری است . نظامی . غلطکاری این خیالات نغز برآورد جوش دلم را به مغز. نظامی . || کار غلط کردن . اشتباه کردن . ناراست پیمودن . خطاکاری . نادرستی .