خرفت کردن، گول زدن، دست انداختن، فریب دادن
گول زدن، فریفتن، فریب دادن، خدعه کردن، جر زدن، مغبون کردن
گول زدن، اغفال کردن، فریفتن، فریب دادن، مغبون کردن، پا زدن
گول زدن، فریب دادن، کلاهبرداری کردن
مسخره کردن، فریب دادن، دست انداختن شخص، لطیفه زدن، گمراه کردن
گدایی کردن، فریب دادن، خاموش و عبوس نشستن، ترشرو بودن، زیر لب گفتن
اغفال کردن، فریفتن، فریب دادن
اغفال کردن، فریب دادن، چشم بندی کردن
صدا کردن، فریب دادن، وزوز کردن، زمزمه کردن، همهمه کردن، در فعالیت بودن
فریب دادن، ضربت زدن
فریب دادن، بامبول زدن
فریفتن، فریب دادن، مغبون کردن
گول زدن، فریب دادن، مغبون کردن، شعبده بازی کردن
فریب دادن، پنهان کردن، خشکه مقدس بودن، بر روی خود نیاوردن، دورویی کردن
فریب دادن، مغلطه کردن، گمراه کردن، مشتبه کردن، باشتباه انداختن
گول زدن، فریفتن، فریب دادن، به جیب ریختن
فریب دادن، کم دادن، کم تحویل دادن