فروگذار کردن


    neglect
    scrimp
    skimp

فارسی به انگلیسی

فروگذار کردن از
to omit, to neglect

مترادف ها

fail (فعل)
سر خوردن، رد شدن، تصور کردن، شکست خوردن، موفق نشدن، قصور ورزیدن، ورشکستن، واماندن، در ماندن، خیط و پیت شدن، فروگذار کردن، عقیم ماندن

neglect (فعل)
فروگذار کردن، غفلت کردن، مسامحه کردن

omit (فعل)
انداختن، حذف کردن، از قلم انداختن، فروگذار کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس