فروگذار

/forugozAr/

    neglectful
    negligent
    remiss

فارسی به انگلیسی

فروگذار کردن
neglect, scrimp, skimp

فروگذار کردن از
to omit, to neglect

مترادف ها

negligent (صفت)
بی دقت، غافل، مسامحه کار، غفلت کار، فرو گذار، برناس

پیشنهاد کاربران

فروگذار: خودداری کردن، رها کردن، دریغ کردن
از هیچ تلاشی فرو گذار نکرد.
دشمنان از هیچ ظلمی فرو گذار نکردند.
هر دو یعنی همه ی تلاش و ظلم را به کار بستن.

بپرس