جذب، قدرت جذب، خاصیت درکشی یا دراشامی، تحلیل، قابلیت جذب، فرو بری
ingestion(اسم)
فرو بری، در هنگ، در هنج
پیشنهاد کاربران
( فارسی ) [فُروبَری] داخل کردن جسمی در جسم دیگر. پایین بردن چیزی در چیز دیگر. غوطه ور کردن. فرو بردن در آب || غوطه وری، شناوری، شناور کردن در آب، برابر با واژه Immersion در زبان انگلیسی || غسل کردن، پوشاندن در آب