acculturate
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
فاضل، دانا، عالم، فرهنگی، حرفی، باسواد
فرهنگی، تربیتی
پیشنهاد کاربران
معنی فرهنگی =تاریخی ، به یاد موندنی
کسی که خودش دارای ادب و شعور باشد یعنی چگونگی رفتار وگفتار خود وکسانی زیر نظر او می آموزند رابتواندآن را که شایسته وبایسته است هم خودش انجام دهد و هم به دیگران یاد بدهد