فرهاد

/farhAd/

    masculine proper name

پیشنهاد کاربران

فرهاد
پره هاته، پره آته، پره آتر، پره آدر، پره آذر
فرهاد به معنی پاره آتش، شمشیر آتشین، تیغه آتشین
پاره آتش به کسی که باهوش، قوی، سریع، تیز و چابک باشد می گویند
فرهاد در پهلوی با دو واژه آمده است: فره آته پهلوی: fraāte و فره هات frahāt و هر دو به معنی یاریگر، یاری دهنده، کمک کننده می باشند.
دوستی که گفتید یه ریشه کردی هم داره به نظرتون ، لغتی که گفتید فارسیه بالاتر خودش گفته قبلش میخوندید صفحه رو و اطلاعات رو یک َ توی حرف دوم لغت گذاشتید بعد میگید یه ریشه کردی هم داره به نظرتون؟!
نام پادشاهان اشکانی
باشکوه - باعظمت
فر:شکوه - باعظمت_زیبایی
هاد:خودجوش_هدایت
معنای دیگر�جنبشی با شکوه - پویش - انقلاب�
فرهاد کوهکن از معماران کهن
به احتمال بسیار ریشه کُردی هم داره؛ توی زبان کُردی، فِرَ ۳ معنی داره: بسیار فراوان، شکوه، فرستادن.
هات هم به کردی معنی آمدن میده، که احتمالا کردها روزگارانی هاد میگفتن و کم کم به هات تبدیل شده. مثلا امروزه کردهای جنوبی مثل کردهای میانی نمیگن ماشینکت، میگن ماشینگد.
...
[مشاهده متن کامل]

و اینکه شرفخان بدلیسی توی کتاب جامع تاریخ اَکراد یعنی شرفنامه خودش ( ۱۵۹۷میلادی ) فرهاد را از طایفه کلهُرها نوشته است.

فرهاد در کنار فواد به بالاترین درجه میرسند از نظر معنی و مفهوم و در مسیر زندگی هم همینطور خواهد بود .
فرهاد در ترکی استانبولی فرهات تلفظ میشه
فرهاد یعنی پاکدل و یکرنگ
فرهاد = فر هاد
فر = شکوه و فراوانی
هاد = هادائن ( در زبان مازندرانی = دادن ) / گویا در زبان کوردی هم به چم دادن است
افسوسانه واژه هدائن یا هادائن به دادن هیخته ( تبدیل ) شده
فرهاد = بسیار داده شده
قلب من
فرهاد یعنی من باشکوه
فرهاد از فره ای زرتشت اوله
به معنی یاری و یاری رسان هست یکی از اسم های اصیل ایرانی هست
در زبان کوردی
فرهاد به صورت فَر آ~د تلفظ میشه
فَر یعنی سودو ثمر ، عطا و بخشش از سمت خوا ( خدا ، بالا ) برعکس فر ( با ر درشت ) سود از سمت خوار ( پایین ، جهان مادی )
آ~د یعنی او مذکر که منظور آفریدگار ست
فرهاد یعنی بخشش خدا
فرهاد سلیمانی
فرهاد پهلوان زمان کیکاوس و کیخسرو است که هم در جنگ مازندران هم در کین سیاوش و هم در اوردن بیژن به همراه رستم است شگفت که اینهمه چیزی از او نمیدانیم
درفشی کجا پیکرش گاومیش
سپاه از پس و نیزه داران ز پیش
...
[مشاهده متن کامل]

چنان دان که آن شهره فرهاد راست
که گویی مگر با سپهرست راست
چو طوس و فریبرز و گودرز و گیو
چو رهام و گرگین و فرهاد نیو
چو بشنید فرهاد ازو داوری
بلندی و تندی و کندآوری
چو فرهاد و خراد و برزین و گیو
برفتند با نامداران نیو
برآمد ز ایران سپه بوق و کوس
برون رفت گرگین و فرهاد و طوس
بکردار گلگون گودرز موی
چو خنگ شباهنگ فرهاد روی
ز گردان چو گودرز و رهام و گیو
چو گرگین و شیدوش و فرهاد نیو
وزان پس چو گودرز و چون طوس و گیو
چو گستهم و شیدوش و فرهاد نیو

بنظرم یکی ازخوش آواترین و زیباترین نامهاست
فرهاد یعنی یاری رسان واقعأ بسیار اسم خود را دوست دارم
فَرهاد به معنی شکوهمند ( باشکوه )
در کردی فرهاد به دو بخش فره ( زیاد یا بسیار ) هات ( خوش اقبال ) یکی ازنام های ایرانی با کاربردی بسیار کهن است. این نام در میان مردم ایرانی تبار بیشتر به عنوان نام کوچک پسر و گاه به عنوان نام خانوادگی و گاه در ترکیباتی نام مکان های جغرافیایی کاربرد دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

افراد مشهور که در ایران نامشان فرهاد بود :
فرهاد یکم ( ح۱۷۶ - ح۱۷۱ ق. م )
فرهاد دوم ( ح۱۳۸ یا ۱۳۷ - ح۱۲۸ ق. م )
فرهاد سوم ( ۷۰ یا ۶۹ - ۵۸ یا ۵۷ ق. م )
فرهاد چهارم ( ح۳۷ - ۲ ق. م )
فرهاد پنجم ( فرهادک ) ( ۲ ق. م - ۴ م )
فرهاد ( کوهکن ) ( در داستان خسرو و شیرین )
فرهاد نام شخصیتی در منظومه بانوگشسب نامه است.
فرهاد مهرادمعروف به فرهاد، خواننده ی صاحب نام ، آهنگ ساز و نوازندهٔ پاپ راک اهل ایران
فرهاد اصلانی ( هنرپیشه ایرانی )
فرهاد فخرالدینی ( موسیقی دان ایرانی )
فرهاد قائمیان ( هنرپیشه ایرانی )
نام پسر رهام، پهلوان ایرانی شاهنامه ( در شاهنامه )
فرهاد مجیدی ( فوتبالیست ایرانی )
فرهاد قائمی بازیکن والیبال
فرهاد توکلی بازیکن فوتسال
فرهاد دانشجو استاد دانشگاه

فرهاد:
دکتر حسن انوری در مورد " فرهاد" می نویسد: ( ( فرهاد سنگ تراشی معاصر خسرو پرویز ساسانی ( ۶۲۸ - ۵۹۱ م ) که داستان عشق او و "شیرین" معروف است. شیرین معشوق و همسر خسرو پرویز بود که طبق داستان ها فرهاد نیز به او عشق می ورزید. داستان عشق مثلث خسرو و شیرین و فرهاد از داستان های پیش از اسلام ایران است که در شاهنامه فردوسی و در المحاسن و الضداد جاحظ و غرر اخبار ملوک الفرس ثعالبی از آن یاد شده است. نظامی گنجوی آن را به نظم درآورد و شاعران بسیاری از او تقلید کرده، این داستان را به گونه هایی دیگر منظوم ساختند . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( ای عاقل اگر پای به سنگیت برآید
فرهاد بدانی که چرا سنگ بریده است ) )
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۱۲۷. )

کلمه فر کاملا واضح است که به معنی قدرت ( فر ) و ابهت است و هم به معنی فراوانی البته از حیث امر مثبت. هنوز در زبانهای ایرانی و زبان کوردی فر این معنا را دارد و به آدم بد، بدفر می گویند وبه آدم نیکو و دانا،
...
[مشاهده متن کامل]
فرزانه یعنی بسیار دانا. کلمه هاد نیز تغییر یافته هات است یعنی رسیدگی و بالندگی و خیر و برکت. جالبه فرهاد یا فرهات با واژه فرات یک معنی دارند.

فرهاد یعنی فر برگرفته از کلمه ی فرمان هاد بر گرفته شده از کلمه ی هادی
فر هاد >>>فرمان هادی = یعنی همان امر کننده ی هدایت گر به طور خلاصه یعنی همون امیر
متاسفم برای دهخدا و متاسم برای معین و . . . که نتونستن این اسم رو ریشه یابی بکنند
...
[مشاهده متن کامل]

اسم خود من فرهاد هستش خیلی تحقیق کردم و از چند زبان شناس زبانهای مختلف ساختار اسم ها رو بررسی کردم و که مشخص شد فرهاد یک اسم تکی نیست یک اسم تشکیل شده از دو کلمه ی ساده و با مفهوم ( ( فرمان و هادی ) ) میباشد.
والسلام.

فرهاد از فره و اد تشکیل شده است.
فره یا پره همان تیغه و شمشیر است.
اد نیز آذر و اتر است به معنی آتشین.
پس فرهاد کسی است که شمشیر آتشین دارد.
فر=برکت، مبارک
هات، هاد=ٱمد، شانس، بخت، سال پر محصول
زبان کوردی
یعنی باشکوه مهربان عاشق پاک
فرهاد از اسمش معلومه که شجاع و دلیر و قوی. . . : )
خیلی جالبه ما ایرانی ها هنوز فرهنگی واژگانی که ریشه شناسی داشته باشد نداریم. حتی دهخدا
فرهاد میتونه به معنی باشکوهترین باشه
فرهاد با شکوه عاشق و پاک اسم شوهرم فرهاد هستش❤
من که آخرشم ندونستم معنی اسمم چیه
چیزی که فهمیدم بیشتر به معنایی شکوهمند، یاری، پهلوان، عاشق، کوه کهن و. . . است
من میگم فرهاد یعنی اولین شکوفه، خبر رسان بهار، نماد کسی که سختی ها را شکست میده حتی اگر اون ساختی ها کندن کوه باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

چون اولین شکوفه است شکوهمند هست چون نشانه پایان زمستان سرد و آغاز بهار است
فکر کنم تا آخرش به همین شکل ادامه بدم

باعظمت باشکوه
فرهاد یعنی: شجاع مغرور عاشق
به نظر مرموز هستند
1 - در بعضی منابع فرهاد را �یاری� معنی کرده اند؛ 2 - ( اَعلام ) 1 ) ( در شاهنامه ) پهلوان ایرانی دوران کیکاووس و کیخسرو، که رستم او را برای رهاندن بیژن از زندان افراسیاب با خود به توران برد؛ 2 ) عاشق ناکام
...
[مشاهده متن کامل]
شیرین همسر خسرو پرویز، در داستانهای ملی؛ 3 ) نام پنج تن از شاهان اشکانی، فرهاد اول: شاه [حدود 176 - حدود 171 پیش از میلاد]، که آماردها را مطیع ساخت و آنان را به پاسداری دروازه ی خزر گماشت؛ فرهاد دوم: شاه [حدود 136 - حدود 128 پیش از میلاد] که دست سلوکیان را از خاک ایران کوتاه کرد. در جنگ با سکاها کشته شد؛ فرهاد سوم: شاه [حدود 70 - 58 پیش از میلاد]، که به دست پسرانش مسموم شد؛ فرهاد چهارم: شاه [حدود 37 - 2 پیش از میلاد]، که پدر، برادران ( 30 تن ) و جمعی از بزرگان دربارش را در آغاز سلطنت کشت. بر اثر شورش مردم به مشرق ایران گریخت و برای بازگشت به سلطنت، از سکاها یاری گرفت [30پیش از میلاد] سرانجام به دست همسر رومی خود و پسرش فرهادک ( فرهاد پنجم ) کشته شد؛ فرهاد پنجم، معروف به فرهادک: شاه [2 پیش از میلاد – 4 میلادی]، که پدرش را کشت و مادرش را به زنی گرفت. مردم بر او شوریدند و او را همراه با مادرش کشتند.

فه رهاد ( عاشق، عاشق گلاله )
فرهاد یعنی عشق پاک و یاری دهنده و همراه
فرهاد یعنی فرولی
فرهاد یعنی عاشق و قدرتمند
یاری دهنده ، یاری رسان
فره یعنی شکوه و عظمت و اد حرف ربطه درکل میشه باشکوه باعظمت
بهترین اسم پسر . باشکوه ترین اسم اسم عاشق
فرهاد یعنی با شکوه باوفا مرد عشق پاک. . . 😉
فرهاد یعنی خوشحالی
میتونم بگم فرهاد به معنی دلیر جسور باهوش عاشق مهربون گاه خشمگین خندون گاه گریون متفکر باوقار در آخر منجی و یاری دهنده پس کم کم باید عاشق خودم شم چون نمیبینم کسی با این خصلت ها : - )
جوانمردی
مفنی فارسیش یاری و کمنک رسان و در عربی به معنی النصرة میاد، به هر حال هر معنی داشته باشه برام جالبه، نظریه همه دوستان هم جتلب بود
بمعنای سروش هدایت. . .
باشکوه و عظمت
ارامش دهنده . همراه با عشق. عشقی پاک.
فر: عظمت و شکوه. . . . . هاد ( هات ) آمدن و وارد شدن و . . .
فرهاد اوج زیبایی و عاشق شیرین باشی همه چی فرهاد شیرین من کجایی
فرهادیکی از پهلوانان ایران بوده ومعنیش در لغت به معنی شجاع ودلیره
خیلی باشکو
تمام فرهاد ها سخت و سفت هستن
فرهاد از دو بخش فرح و اد تشکیل شده که به معنای شادی اورنده است من تصور میکنم تغییر کردن فرحاد به فرهاد بعد از وارد شدن الفبای عربی به زبان پارسی باعث گمراه شدن ما نسبت به معنای اسم شده است
فرهاد یعنی بی ریا، یاری رسان، شبیه نورزیباوپاک
فرهاد یعنی سخت کوش، شجاع، دلیر، عاشق، قوی، یاری دهنده و. . .
منجی
saviour
پاکی عشق
فرهاد. فر . نیکو خجسته و هاد . . اتفاق مهم . . فرهود بچه شیر به زبان ایران باستان فرهاد پسر داریوش نوه اول کورش هخامنش
فر = فره - فرا - پر _زیاد
هاد= هات، هد، آد، امدن
فرهاد =زیادی امدن _به معنی رزق و روزی زیاد یا وفور نعمت در هر چیزی
فرهاد یعنی عاشق
یعنی عشقی که از
چشمه آب هم
زلال تر و پاک تره

( فر ) به معنی برتر بودن و ( هاد ) به عنوان شانس، بخت و اقبال معرفی شده است.
معنی فرهاد: فَ. ( رها ) د
ینی رها و پاک از بدی
ینی نورانی. .

فرهاد یعنی با شکوه و عظمت. اسم های ایرانی خیلی قشنگ هستند از جمله اسم خودم 😉
فرهاد یعنی مردی ساده و صادق درهمه چیز نه فقط عشق
عاشق پاک
بی پروا دلیر شجاع یاری دهنده احساسی تکیگاه
فرهاد ینی ایثار و فداکاری فرهاد یعنی من.
از قصه شیرین و فرهاد میتوان دریافت مرد اگر عاشق شود کوهی نمیماند دگر
شکوهمند

عاشق حقیقی
شجاع وعاشق
یعنی یاری دهنده کمک رسان . جسور غیور
فرهاد یعنی باشکوه نیرومند امید بخش. آرامش دهنده. .
کوه کن و عاشق پاک
فرهاد یعنی:
پایبند به عشق
فرهاد یعنی یاری رسان به نیاز مندان

باشکوه
یعنی یاری دهنده
فر و شکوه پادشاهی ماد
فرماد
وقتی اسم فرهاد به گوش میرسه
فکر ادم به سوی
مرد دلیر و شجاع و مغرور
که عشقی پاک داره
میره
زیبا و باشکوه
این اسم ریشه قدیمی دارد و بی خود نیست که شاهنامه فردوسی و نظامی این اسم ( شخصیت داستانش ) را فرهاد گذاشتند!
فر: فَرّه، خُرّه - مفهومی در اساطیر ایرانی است: فروغیِ ایزدی است که به دل هر که بتابد، از همگان برتری می یابد و از پرتو همین فروغ است که شخص به پادشاهی و بزرگی می رسد و در کمالاتِ نفسانی و روحانی کامل می شود.
شکوه، حِشمت، عظمت - مُجلل، پُر زرق و برق، پُر برکت - برجسته، ممتاز، نامی، سرشناس، سَرآمد، شاخص
هاد: جنبشِ مردمی، حرکتِ خودجوش، پویش! - آوازِ ِخُروشان، غُرّشِ مقتدر، فریادِ مَهیب
برخی هم آن را فره با پسوند نسبت فارسی باستان ( آد ) می دانند!
مانند: هفتاد، هشتاد و. . .
معنی: شکوهمند، با شوکت، والا، گرانمایه، ارزنده -
سرشت خوب ( هومَت: پندار نیک ) ، نژاد والا، گوهره ی چشمگیر و تماشایی ( کاریزمادار ) -
با اصل و نسب، ریشه دار، تبارمند، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد، سِپَنتا، بزرگوار، مناعت طبع، بلندنظر، بزرگ منش ( فرانسوی: جنتلمن ) -
جنبشی با شکوه، حرکتی بزرگ و پُر سر و صدا، پویشی عظیم و مؤثر ( کارساز ) - آوازِ خُروشانِ دلپذیر ( دل انگیز ) ، غُرّشِ مَهیبِ قشنگ ( باحال ) - تحوّل، دگرگونی، انقلاب، هزاهز!
من که آخر معنی اسمم رو متوجه نشدم
ولی فکر میکنم به بهترین روزها معنی میده
با شکوه زاده شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٨٣)

بپرس