فرنی

/fereni/

    gruel
    porridge
    [pudding made with ground rice/milk and sugar]

فارسی به انگلیسی

فرنی تخم مرغی
frozen custard

مترادف ها

porridge (اسم)
حریره، فرنی، شوربا، چیز مخلوط

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

فرنیفرنیفرنیفرنی
فِرِنی، فِرینی - واژه اوستایی - نام دخترانه
نام مادر بزرگ زرتشت و همچنین نام نخستین دختر زرتشت که نامش بر او گیرایی داشت و از بچگی به فرنود ( دلیل ) شیرین زبانی ( گفتار نیک، هوخت ) و سخنوری شهره همگان گشته بود و از او به خوبی یاد می شود!
...
[مشاهده متن کامل]

نام خوراکی که از آردِ برنج، شکر، گلاب، شیره انگور ( دوشاب ) و. . . درست شده و از خوراکی های کهن مردمان ایران زمین به شمار می رود که آن را در آیین یسنا، یلدا و چهارشنبه سوری می خورند -
امروزه این نام را بر روی پیش غذای"دِسِر" خوشمزه اصفهانی گذاشتند؛گرچه در جایجایِ جهان ازجمله: هند، فرانسه، ایسلند و. . . آن را به گونه های گوناگون هم درست می کنند!
این پیش خوراک به بچه هایی که هنوز دندان درنیاوردند یا پیرهایی که دندان هایی برای جویدن ندارند هم پیشنهاد می شود
فِرِن ( فِرین ) : نام خوراکی و یای ( ی ) نسبت، وابستگی فارسی:
مهربان ( مهربون ) ، مهروَرز، بخشنده، دست و دل باز -
شیرین زبان، خوش سخن، سخنور، زیبا بیان -
خوشایند، دلنواز، دلپذیر، دلنشین، دلپسند، دلچسب، دلکش، دلربا -
گیرا، اثر گذار، جذاب، فریبنده، کاریزما دار! -
دوست داشتنی، خواستنی، گوگولی