فرمودن


    to bid
    order
    command
    to say
    prescribe
    to order
    to command

مترادف ها

order (فعل)
تنظیم کردن، مرتب کردن، منظم کردن، فرمودن، فرمان دادن، سفارش دادن، برات دستور دادن

command (فعل)
حکم کردن، فرمودن، امر کردن، فرمان دادن

bid (فعل)
پیشنهاد کردن، دعوت کردن، فرمودن، امر کردن، توپ زدن، قیمت خریدرا معلوم کردن

mouth (فعل)
گفتن، فرمودن، دهنه زدن، در دهان گذاشتن، ادا و اصول در اوردن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

فرمودنفرمودنفرمودنفرمودن
واژه فرمودن
معادل ابجد 380
تعداد حروف 6
تلفظ farmudan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: framūtan] ‹پرمودن›
مختصات ( فَ دَ ) [ په . ] ( مص م . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
فرمودنفرمودنفرمودنفرمودن
دیدگاه شماره 2:
پیشنهاد پیشین مَن را خواهش میکنم نخوانید، چون نادرست است.
فرمودن از 2 بخش ساخته شده است:
1 - فر:پیشوند است که برابر "به پیش، پیش، جلو" و از واژه "فرا" گرفته شده است.
2 - مودن:برابر است با سنجیدن و واژه پیمانه و آزمون نیز از همین واژه گِرِفته شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

شاید با خود بگویید که اگر پیشوند "فر" و "مودن" را با نگاه به مینه ( =معنی ) شان به هم بچسبانیم، "فرمودن" که برابر "امر کردن" است را نمی گیریم.
ولی میشود. در گذشته، "سنجیدن" برابر "سنجِش وظیفه" که همان "برای کسی وظیفه تعیین کردن" بوده است و "سنجیدن" برابر "تعیین کردن" است.
پس "سنجیدن" برابر "تعیین کردن" است که همان "فرمان دادن است"
پیشوند "فر" در اینجا نشان دهنده " به پیش کشیدن" است.
بِدرود!

فرمودن بن واژه ( =مصدر ) ای است برابر فرمان دادن، که خب در برخی گزاره ها برای بالا بردن جایگاه یک تن نیز کاربرد دارد و برابر "گفتن" است، برای نمونه کارواژه گذشته آن "فرمود"به این شیوه است:
ایشان فرمود. . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

فرمودن از دو بخش بنیادین فر - مودن درست شده است. این پیشوند"فر" در بن واژه ها کاربرد دارد همانگونه که در فرسودن=فر - سودن است.
مودن در فرمودن برابر چه چیزی است؟
با جستجو در همین وبسایت به دیدگاه کاربر گرامی /فرتاش/ می رسیم. ایشان واژه مایه را برابر مودن دانستند.
ولی کاربرد "فر" در فرمودن و فرسودن و. . . . را اکنون نمی دانم و باید بیشتر بررسی کنم.
به راستی که مایه از دو بخش ما - ی - ه درست شده است. "ی" در اینجا برای آسانی گویش آمده است و هیچ کاربردی در خود بن واژه ندارد. ما بن کنونی همین مودن است، چرا که از دو بخش مو - دن درست شده است پس "مو" بن کنونی آن است، ولی همانگونه که در سودن، سو به سا دگریده شده است، در اینجا نیز مو به ما دگریده می شود ( اینگونه دگرش ها در پارسی زیاد هستند. به دیدگاه من زیر واژه "مصدر" سری بزنید )
پس ما، بن کنونی مودن است.
"ه" ای که به بن کنونی یک بن واژه را بدهد، برابر خود آن بن واژه می شود. پس مایه=مودن.
به این شیوه به برابر آن می رسیم!
نکته این است که خود فرمودن را نیز می توان بن کنونی اش را پیدا کرد چون، این پیشوند های بن واژه همانند پیشوند واژه ها کار نمی کنند!
فرمودن از دو بخش فرمو و دن درست شده است، پس بن کنونی آن فرمو است که "و" در آن به "ا" دگریده شده است.
پس بن کنونی آن فرما است و بن گذشته آن فرمود است.
پسوند این بن واژه نیز "دن" است که در گذشته "تن" بوده است. پس باید فرموتن می شد.
بدرود!

فرمودن : دستور دادن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 40 ) .
مقرر داشتن
بیان کردن

بپرس