فرمایش

/farmAyeS/

    order
    command
    something said
    words
    remarks
    ordinance
    prescription

فارسی به انگلیسی

فرمایش کردن
to speak, to make a remarks

مترادف ها

order (اسم)
سامان، ساز، امر، سیاق، دسته، ترتیب، نظم، ارایش، انجمن، حواله، خط، دستور، فرمان، نوع، مقام، صنف، زمره، رسم، ارجاع، فرمایش، ضابطه، ردیف، رتبه، امریه، انتظام، ایین، سفارش، طرز قرار گیری، راسته، نظام، ایین و مراسم، فرقهیاجماعت مذهبی، گروه خاصی، دسته اجتماعی، درمان

wish (اسم)
دلخواه، مراد، مرام، ارزو، طلب، خواهش، خواست، فرمایش، کام، حاجت

word (اسم)
خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه

remark (اسم)
اظهار، تذکر، توجه، بیان، ملاحظه، فرمایش، عرضه داشت، تبصره

command (اسم)
فرمان، فرماندهی، سرکردگی، فرمایش

پیشنهاد کاربران

نظر عقیده که گاهی در غالب امر و نهی نیز می گنجد
دنبال فرمایشات کسی را گرفتن
دنبال فرمایشات کسی رفتن
خرده فرمایش

بپرس