challenge
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تنظیم کردن، مرتب کردن، منظم کردن، فرمودن، فرمان دادن، سفارش دادن، برات دستور دادن
حکم کردن، فرمودن، امر کردن، فرمان دادن
ترتیب دادن، مقرر داشتن، امر کردن، فرمان دادن، وضع کردن، مقدر کردن
پیشنهاد کاربران
ارد
دستور دادن
مثال دادن
فرمودن
صدور فرمان