فرمان

/farmAn/

    mandate
    command
    order
    firman
    steering-wheel
    behest
    charter
    control
    decree
    dictate
    dictation
    direction
    directive
    edict
    fiat
    imperative
    injunction
    ordinance
    prescript
    prescription
    word
    writ
    word of command
    governor

فارسی به انگلیسی

فرمان اتومبیل
steering wheel

فرمان ایست
challenge

فرمان ایست دادن
challenge

فرمان برداری نکردن
disobey

فرمان بردن
obey, to obey, to execute a command, to go on an errand

فرمان حرکت
marching orders

فرمان خبردار
attention

فرمان دادن
command, decree, direct, instruct, order, require, to command

فرمان دادن اسم شب
challenge

فرمان دوچرخه
handlebar

فرمان راندن
command

فرمان شناسی
cybernetics

فرمان فرمایی
governorship, lordship

فرمان گونه
imperative, imperious

فرمان مخالف فرمان پیشین صادر کردن
countermand

فرمان مقام دیگری را لغو کردن
countermand

فرمان هواپیما
joystick

فرمان کشتن
death sentence, death warrant

مترادف ها

order (اسم)
سامان، ساز، امر، سیاق، دسته، ترتیب، نظم، ارایش، انجمن، حواله، خط، دستور، فرمان، نوع، مقام، صنف، زمره، رسم، ارجاع، فرمایش، ضابطه، ردیف، رتبه، امریه، انتظام، ایین، سفارش، طرز قرار گیری، راسته، نظام، ایین و مراسم، فرقهیاجماعت مذهبی، گروه خاصی، دسته اجتماعی، درمان

bill (اسم)
صورت حساب، سند، نوک، اسکناس، منقار، لایحه، قبض، لایحه قانونی، برات، فرمان، سیاهه، نوعی شمشیر پهن

word (اسم)
خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه

edict (اسم)
فرمان قانون، حکم، فرمان، قانون

precept (اسم)
خطابه، پند، امر، حکم، فرمان، نظام نامه، امریه، قاعده اخلاقی

instruction (اسم)
دستورالعمل، راهنمایی، فرمان، اموزش، سفارش

command (اسم)
فرمان، فرماندهی، سرکردگی، فرمایش

decree (اسم)
حکم، فرمان

mandate (اسم)
اختیار، حکم، تعهد، فرمان، قیمومت، وکالتنامه

commission (اسم)
انجام، ماموریت، حکم، هیئت، تصدی، فرمان، حق العمل، کمیسیون، حق کمیسیون

errand (اسم)
ماموریت، فرمان، ارجاع، پیغام

institute (اسم)
انجمن، بنیاد، فرمان، بنگاه، موسسه، بنداد، هیئت شورا، اصل قانونی

sanction (اسم)
تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن

ordonnance (اسم)
وضع، حکم، سبک معماری، ترتیب، فرمان

charter (اسم)
خط، مزایا، فرمان، اجازه نامه، منشور، امتیاز

steering wheel (اسم)
فرمان، رل، چرخ فرمان، چرخ سکان، فرمان اتومبیل

commandment (اسم)
حکم، فرمان، دستور خدا

ordinance (اسم)
امر، تقدیر، حکم، فرمان، ایین

handlebar (اسم)
فرمان، دسته دوچرخه

rescript (اسم)
رساله، حکم، فرمان، دست خط، فتوای پاپ

پیشنهاد کاربران

فرمان یا فرقه ( به انگلیسی: The Order ) یک فیلم اکشن و ماجراجویانه آمریکایی محصول سال ۲۰۰۱ به کارگردانی شلدون لتیچ با بازی و نویسندگی ژان - کلود ون دام است. این فیلم در ۱۲ مارس ۲۰۰۲ به صورت فیلم ویدئویی در ایالات متحده منتشر شد.
...
[مشاهده متن کامل]

در این فیلم ون دام نقش شخصی به نام رودی را بازی می کند که پدرش یک باستان شناس است. پدرش عازم سفری به اسرائیل می شود که در آنجا ناپدید شده و رودی می رود تا وی را پیدا کند. رئیس پلیس ادعا می کند که پدرش اصلاً وارد این کشور نشده…
• ژان کلود ون دم
• چارلتون هستون
• سوفیا میلوس
• عبدل قیسی
• بریان تامپسون
• بن کراس
• ورنون دوبتچف
• ساسون گابای
• آلاون آبوتبول
• جوی توماسکا
• پیتر مالوتا
• شارون رجینیانو
• سامی هاری
در اسپانیا این فیلم توسط بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ نفر با مجموع فروش تقریباً ۶۰۰٫۰۰۰ یورو دیده شد. در مکزیک، فیلم به همین خوبی عمل کرد و بیش از ۵۶۰٫۰۰۰ دلار فروش کرد. اگرچه این فیلم در سینماهای ایالات متحده منتشر نشد، اما در بازار ویدئو به خوبی عمل کرد و بیش از ۱۸ میلیون دلار به دست آورد. این فیلم در بریتانیا و آلمان به صورت ویدئویی منتشر شد.

فرمان
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/فرمان_(فیلم_۲۰۰۱)
دووپدد
فقط جمله ی فرمان
واژه فرمان
معادل ابجد 371
تعداد حروف 5
تلفظ farmān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: farmān، جمع: فرامین] ‹پرمان›
مختصات ( فَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی farmAn
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

فرمان ماشین:
Steering wheel
فرمان
در فارسی میانه همان فرمان و در فارسی باستان فرمانا framānā در ارمنی قدیم هرمن harman ودر آرامی hrman.
حکم. . . . امر. . . . دستور. . . .
فرمان خالی
فرمان ( Handlebars ) :ب[ قطعات دوچرخه ] رای انتقال نیرو از چرخ جلو به دستها و از دستها به چرخ جلو بکار می رود. که در دو نوع فرمان قوس دار ( Riser Bar ) و فرمان صاف ( Flat Bar ) هستند .
امر، امریه، توقیع، حکم، دستور، رقم، سفارش، طغرا، فرمایش، منشور، رل، سکان، اجازه، پته، پروانه، فته
فرمان :
دکتر کزازی در مورد واژه ی فرمان می نویسد : ( ( فرمان در پهلوی فَرمان framān بوده است ، به همان سان که " فرزند " فرَزند frazand و "فَرْوَهَر" frawahr ) )
پرستنده باشیّ و جوینده راه؛
به ژرفی؛ به فرمانْش کردن نگاه. )
...
[مشاهده متن کامل]

( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 179 )

حکم
ارد
اشارت
دستور دادن امر کردن حکم کردن به کسی

دستور

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس