فرقه

/ferqe/

    communion
    cult
    denomination
    faction
    persuasion
    sect
    caste

فارسی به انگلیسی

فرقه ای
denominational, factional, sectarian

فرقه راستافار در کشور جامائیکا
rastafarian

فرقه گرا
sectarian

فرقه گرایی
cultism, sectarianism, sectionalism

فرقه مسیحی
church

فرقه مسیحی امیش
amish

فرقه مسیحی منونیت
mennonite

مترادف ها

party (اسم)
طرف، فرقه، قسمت، جمعیت، دسته، مهمانی، بزم، سور، یارو، بخش، فئه، حزب، دسته همفکر، دسته متشکل

addiction (اسم)
خو گرفتگی، عادت، اعتیاد، اعتیاد دادن، میل، تمایل، خوی، طبع، فرقه

sect (اسم)
فرقه، قسمت، دسته، بخش، مذهب، حزب، دسته مذهبی، مکتب فلسفی

faction (اسم)
فرقه، انجمن، دسته بندی، نفاق، حزب

پیشنهاد کاربران

واژه فرقه
معادل ابجد 385
تعداد حروف 4
تلفظ ferqe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: فرقَة، جمع: فِرَق]
مختصات ( فِ رْ قِ ) [ ع . فرقة ] ( اِ. )
آواشناسی ferqe
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

سلیم
فرقه: واژه ای اربی ست به معنی گروه و در جاهایی هم معنی گروه گروه می دهد مانند اسلام پس از مرگ پیامبر چند فرقه شد یعنی اسلام پس از مرگ پیامبر گروه گروه شد.
Sect
دار و دسته
فرقه از ماده فرق ( بر وزن حلق ) به معنی جدا شدن است ، و لذا فرقه و فرق به قطعه یا جماعتی گفته می شود که از بقیه جدا گردد . ( تفسیر نمونه ج : 15 ص : 245 )
* فریق
مردم بیشتر از فرقه. ج، افرقا، افرقة، فُرُق، فروق. چه بسا �فرق � به معنی جماعت به کار رود چه کم و چه بسیار باشد. ( از اقرب الموارد ) . گروه. ( ترجمان علامه ٔ جرجانی ) :
خر کمیز خر ببوید بر طریق
...
[مشاهده متن کامل]

مشک چون عرضه کنم بر این فریق.
مولوی.
گفتم میان عابد و عالم چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را؟
سعدی.

گروهبندی
جماعت، جمع، جمعیت، حزب، دسته، صنف، طایفه، طبقه، فریق، گروه، شاخه، سنخ
فرقه SECT :[اصطلاح جامعه شناسی] جنبش مذهبی که از آیین رسمی جدا می شود.
منبع https://rasekhoon. net

واژه فرقه از پرغ ایرانی می آید:
واژگان سنسکریت زیرین نشان میدهند para به معنای سواگونگی جداگونگی با واژه پارسی پرغ ( درعربی فرق ) همریشه است.
परजन parajanaآدمی دیگر - جان دیگر=
परकीय parakiyaکسی دیگر=
प्रगत pragata=جدا - کنار - سوا

در پهلوی " ریستگ " برابر فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
شاخه
فُرقة=جدایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس