differ
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تغییر دادن، عوض کردن، دگرگون کردن، تغییر کردن، بی ثبات کردن، فرق داشتن، متنوع ساختن، تنوع دادن به
اختلاف داشتن، تفاوت داشتن، متمایز بودن، فرق داشتن
پیشنهاد کاربران
مو زدن . [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) اختلاف بسیار جزئی داشتن ( معمولاً در جمله ٔ منفی استعمال شود ) : قیافه اش با قیافه ٔ او مو نمیزند، یعنی کوچکترین اختلافی ندارد. ( از یادداشت مؤلف ) . || در نهایت استقامت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و راستی بودن . در استقامت اندک کجی نداشتن . در یک ردیف مستقیم قرار داشتن : رج آجرها که چیده است مو نمی زند، بر یک امتداد است . || در نهایت حساسیت بودن و جزئی اختلاف را نشان دادن چنانکه ترازوئی دقیق .
توفیر
مثقالی هفت صنار فرق داشتن=کنایه از بسیار متفاوت بودن، برتر بودن