واژه "فرق" ریشه در زبان های ایرانی باستان دارد و از طریق زبان پهلوی به فارسی امروزی رسیده است.
بر اساس پژوهش های زبان شناسی:
* ریشه واژه "فرق" به صورت *paraga - در زبان های ایرانی باستان بازسازی شده است. این ریشه به معنای "جدا کردن"، "تقسیم کردن" و "بخش" بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
* در زبان پهلوی ( فارسی میانه ) ، این واژه به شکل "فرق" ( farq ) با همان معنای "تفاوت" و "جدایی" به کار می رفته است.
* همین واژه با همین شکل و معنا به زبان فارسی دری ( فارسی امروزی ) راه یافته است.
اگرچه زبان عربی نیز واژه ای با همین شکل و معنا ( فَرْق ) دارد، اما این احتمالاً یک وام واژه از زبان های ایرانی به عربی بوده است، به خصوص با توجه به تعاملات فرهنگی و زبانی گسترده بین تمدن های ایرانی و عربی در طول تاریخ.
گاهی واژه پارسی درستی که روان باشد برای نوشتن و جایگزینی واژه تازی پیدا نمی شود ، در این زمان ها باید از واژه تازی دوری جست و در زبان پارسی واژه ای را یافت که جایگزین شود و نوشته درست درآید مانند ، فرقی نمی کندکه این باشی یا آن ، اینجا هیچ واژه پارسی روان را نمی شود بکاربرد پس از این وازه دور شوید و به دنبال هدف جمله باشید بدین رو بنویسید ، تو می تونی که این باشی یا اون ،
... [مشاهده متن کامل]
این یک روش است که من از آن بهره می برم و پیشکش به دوستان زبان پارسی و فراموش کردن واژه های تازی
سلیم
فَرق: تمیز دادن بین دو یا چند نفر، باز کردن موی سر به دو سو از وسط.
* فِرَق: شاخه ها و بیشتر در آیین و سیاست کاربرد دارد.
واژه فرق
معادل ابجد 380
تعداد حروف 3
تلفظ farq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( ~ . ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی farq
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
تارک= فرق= ناهمسان، ناهمگنی، ناهمسویی، ناهمتایی، ناهمسانی، ناهماهنگی،
بَرخ، پرَخ، پرک، جداگانگی، بالا، ناهمانندی، جدایی، دگرسانی، فرغ، فرغیدن، فرغاندن، شکستگی، بُریدگی، ناهمتایی، ناتایی، میان.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
# Taksoo
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#ضیا - همایون
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر
فرق: ناهمانندی، جدایی، دگرسانی.
پارسی را پاس بداریم.
فَرق
واژه ای پارسی و اَرَبیده ی : بَرخ است.
بَرخ که آلمانی آن Bruch ( بروخ ) و اِنگلیسی اَش break ( بریک ) است مینه ی شکستگی و بُریدگی می دهد که می توان از آن برداشت فَرق یا بَرخ را کرد. می توان به شکل فَرغ ، فَرغیدن و فَرغاندن به کار بُرد.
... [مشاهده متن کامل]
واژه های برساخته از فرق در اربی :
فارِق ، مَفرَق ، مُتِفَرِق ، اِفتراق ، فراقت ، مفارقه. . .
این واژه و همه واژه های همخانواده آن از فرقه تا تفرقه و فرق به معنی ناهمسانی ، خاستگاه ایرانی دارندو از " پرک" گرفته شده اند .
کلمه ( فرق ) به معنای دلهره از ضرری است که احتمال آن می رود.
ناسانی
جدا بودن جنبه صوری یا باطنی چیزی از چیزی
جداگانگی، ناهمتایی
ناهمسانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)